جغد کوچولوی من🦉:
جغد کوچولوی من🦉:
part: 14
•
ارسلان:
صبح از خواب بلند شدم دیدم دیانا رو بغل کردم خوابیدم خدایا این بشر چقدر نازه نمی دونم چرا ولی دلم میخواست مال خودم باشه.
دیانا داشت تکون میخورد نگاه مو از روش برداشتمو رفتم سمت گوشی دیدم محراب عکسی برام فرستاده بازش کردم ای وای این کی از ما عکس گرفت بر خرمگس معرکه لعنت نره به بچها نشون بده نه مگه محراب خره البته دور از جون
محراب:
امروز باید به بچها میگفتم که منو مهشاد رل زدیم
مهشاد: عشقم
محراب: جونم
مهشاد: کی اینا بیدار میشن
محراب: نمی دونم بیا ماهم بخوابیم
مهشاد بغل کردم خوابیدم
دیانا:
بلند شدم رفتم دستشویی کارای مربوطه رو کردم ای وای خوابالو ها اینا که هنوز خوابن یه فکری زد به سرم
رفتم اسپیکر روشن کردم. به بلوتوث وصل شدم اهنگ:
زنگ بزن امبولانس
اینم از شانس ماس
توی امبولانس یه حال دیگه ی داره دانس
گذاشتم صداشم تا ته زیاد کردم ارسلان با چهره ی خوابالو اومد توی حال داشتم از خنده میمردم
نیکا:
باسر صدای اهنگ بلند شدم ای خدا این کیه دیگه اول صبحی اهنگ
نیکا: این کدوم خریه اول صبحی اهنگ گذاشته (باداد)
دیانا: اول صبح ساعت 10ظهر بلندشو تنبل خان
نیکا: دیانا ک. و. ن. ت پاره
دیانا:ایینه
ارسلان:
وای مامانـــ خوابم میاد اشکال نداره دیانا خانم برات دارم
دیانا:
کل بچها با چهره خوابالو اومدن
اتوسا: وایـ دیانا خدا بکشت
امیرروز: نمیگی ما خوابمون میاد
پانیذـ: دیانا بمیری
نیکا:من خوابم میاد
ارسلان: وای مامان من خوابـم میاد
محراب: خواهر من این جه طرز بیدار کردن هست
مهشاد: دیــــــــــــانـــــــــــــــــــا (با داد)
مهدیس: من رفتم بخوابم
رضا: منم
ممد: لاقل قطع کن اهنگو
عسل: راست میگه قطع کن اهنگو
دیانا: یه ثانیه گ. و. ه نخورین
کل بچها: تو بخور
دیانا: اوو چه هماهنگ بلند شین صبحانتونو بخورین
امروزم باید بریم خرید
پسرا: نـــــــــــــعع
دخترا: یـــــــــس گل گفتی دیانا
part: 14
•
ارسلان:
صبح از خواب بلند شدم دیدم دیانا رو بغل کردم خوابیدم خدایا این بشر چقدر نازه نمی دونم چرا ولی دلم میخواست مال خودم باشه.
دیانا داشت تکون میخورد نگاه مو از روش برداشتمو رفتم سمت گوشی دیدم محراب عکسی برام فرستاده بازش کردم ای وای این کی از ما عکس گرفت بر خرمگس معرکه لعنت نره به بچها نشون بده نه مگه محراب خره البته دور از جون
محراب:
امروز باید به بچها میگفتم که منو مهشاد رل زدیم
مهشاد: عشقم
محراب: جونم
مهشاد: کی اینا بیدار میشن
محراب: نمی دونم بیا ماهم بخوابیم
مهشاد بغل کردم خوابیدم
دیانا:
بلند شدم رفتم دستشویی کارای مربوطه رو کردم ای وای خوابالو ها اینا که هنوز خوابن یه فکری زد به سرم
رفتم اسپیکر روشن کردم. به بلوتوث وصل شدم اهنگ:
زنگ بزن امبولانس
اینم از شانس ماس
توی امبولانس یه حال دیگه ی داره دانس
گذاشتم صداشم تا ته زیاد کردم ارسلان با چهره ی خوابالو اومد توی حال داشتم از خنده میمردم
نیکا:
باسر صدای اهنگ بلند شدم ای خدا این کیه دیگه اول صبحی اهنگ
نیکا: این کدوم خریه اول صبحی اهنگ گذاشته (باداد)
دیانا: اول صبح ساعت 10ظهر بلندشو تنبل خان
نیکا: دیانا ک. و. ن. ت پاره
دیانا:ایینه
ارسلان:
وای مامانـــ خوابم میاد اشکال نداره دیانا خانم برات دارم
دیانا:
کل بچها با چهره خوابالو اومدن
اتوسا: وایـ دیانا خدا بکشت
امیرروز: نمیگی ما خوابمون میاد
پانیذـ: دیانا بمیری
نیکا:من خوابم میاد
ارسلان: وای مامان من خوابـم میاد
محراب: خواهر من این جه طرز بیدار کردن هست
مهشاد: دیــــــــــــانـــــــــــــــــــا (با داد)
مهدیس: من رفتم بخوابم
رضا: منم
ممد: لاقل قطع کن اهنگو
عسل: راست میگه قطع کن اهنگو
دیانا: یه ثانیه گ. و. ه نخورین
کل بچها: تو بخور
دیانا: اوو چه هماهنگ بلند شین صبحانتونو بخورین
امروزم باید بریم خرید
پسرا: نـــــــــــــعع
دخترا: یـــــــــس گل گفتی دیانا
۱۰.۲k
۱۱ اردیبهشت ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۱)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.