از خانه بیرون میزنم اما کجا امشب

🍒🌱از خانه بیرون می‌زنم ، اما کجا امشب ؟
شاید تو می‌خواهی مرا در کوچه‌ها امشب

پشت ستون سایه‌ها ، زیر درخت شب
می‌جویم اما نیستی در هیچ جا امشب

می‌دانم آری نیستی ، اما نمی‌دانم
بیهوده می‌گردم بدنبالت چرا امشب ؟

ها ، سایه‌ای دیدم ، شبیهت نیست ، اما حیف
ایکاش می‌دیدم به چشمانم خطا امشب

هرشب صدای پای تو می‌آمد از هرچیز
حتی ز برگی هم نمی‌آید صدا امشب

امشب ز پشت ابرها بیرون نیامد ماه
بشکن قرق را ، ماه من بیرون بیا امشب

ای ماجرای شعر و شب‌های جنون من
آخر چگونه سرکنم بی‌ماجرا امشب🍒🌱

محمد_علی_بهمنی
دیدگاه ها (۰)

🍒🌱خواب بودم، ناگهان مردم به رویم تاختندجنگلی بکرم که در من ی...

🍒🌱چشمهایت مجمر و برق نگاهت آتش استفرصت رقصیدنِ با شعله هایم ...

🌱🍒به زنجیر تعلق گرچه محکم بسته‌ام دل رانسیمی گر وزد بر طُره‌...

🍒🌱درب ورودی خانه‌های قدیمی را کوتاه می‌ساختندو برای ورود با...

چپتر ۶ _ انتخابماه ها نقشه ریخته بودند.کاغذها، فایل ها، اسنا...

تک پارتی از شوگا

چپتر ۷ _ آغاز یک رویاسال های دانشگاه مثل یک فیلم سریع از مقا...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط