دوپارتی ٫٫ درخواستی ٫٫( پارت اول)
دوپارتی ٫٫ درخواستی ٫٫( پارت اول)
مثلاً قلدر های مدرسه می خوان اذیتت کن اما اعضا...
،،ات،،
سلام من لی ات هستم...۱۸ سالمه و هنوز مدرسه میرم
راستی من عضو هشتم بی تی اسم ، اعضا خیلی با من مهربونن ولی بقیه فک میکنن که من نباید عضو بی تی اس باشم و لیاقتم خیلی کمتر از اونیه که الان هستم
واقعا برام ناراحت کنندس
ویو ات
بلاخره مدرسه تموم شد و داشتم پیاده میرفتم سمت خوابگاه...همین طور داشتم قدم میزدم که صدایی باعث شد متوقف بشم ( اون صدا صدای قلدرای مدرسه بود که دوباره میخواستن ات رو اذیت کنن)
مین سو: میبینم داری تشریف میبری زنیکه
ات: ولم کن اعصابتو ندارم
سجین: اگه ولت نکنیم چی میشه مثلا... میخوای با صدای شبیه میمونت و رقص افتضاحت از خودت دفاع کنی ؟
دایون: راس میگه اصن نمیدونم چطوری تو رو تو اون
گروه افسانه ای راه دادن
ات: ( هیچی نمیگفت و سکوت کرده بود...بغض تو گلوش داشت سنگینی میکرد)
سجین: اخی کوچولو انقد لوسی؟؟ موندم چجوری تا الان تحملت کردن
مین سو: ولش کنین بابا یه اشغال که ارزش اینو نداره حتی باهاش حرف بزنیم
دایون: درسته ولی قبلش بزار یه درس به این هرزه بدم که یاد بگیره که دیگه نزدیک پسرامون نشه ( یه سیلی زد به صورت ات که باعث شد بخوره زمین... میخواست دومی رم بزنه که یه نفر مچ دستشو گرفت فشارش داد)
کوک: تو فک کردی کی هستی که دستتو رو ات بلند میکنی
ات : چ..چی ؟ ( اعضا اومده بودن اونجا ولی اون سه نفر ندونستن چون اعضا با کلاه و ماسک خودشونو پوشونده بودن)
سجین: تو کی هستی دستشو ول کن مرتیکه
شوگا: اگه ول نکنه میخواین چیکار کنین ها ؟
جیمین: سه تا نا چیز چطور جرعت میکنن دخترمونو بزنن ؟؟
مین سو: ات نگفته بودی بادیگارد داری ؟
تهیونگ: دهن نجستو ببند
دایون: بب.. ببخشید بچها بیاین بریم
کوک: اگر یکبار دیگه سمت ات ببینیمتون خدا میدونه چیکار میکنم
( جیهوپ و نامجون رفتن سمت ات و بلندش کردن)
جین: شما سه تا زود باشین جلو ات زانو بزنین و معذرت خواهی کنین
سجین: چی عمرا...
شوگا: مگه نشنیدن چی گفت ( عربده)
سجین: چ.چشم ( هر سه تاشون جلو ات زانو زدن و عذر خواهی کردن)
جیمین: حالا گمشین برید تا اون روی من بالا نیومده
سجین و دایون و مین سو: چشم ( رفتن)
....
مثلاً قلدر های مدرسه می خوان اذیتت کن اما اعضا...
،،ات،،
سلام من لی ات هستم...۱۸ سالمه و هنوز مدرسه میرم
راستی من عضو هشتم بی تی اسم ، اعضا خیلی با من مهربونن ولی بقیه فک میکنن که من نباید عضو بی تی اس باشم و لیاقتم خیلی کمتر از اونیه که الان هستم
واقعا برام ناراحت کنندس
ویو ات
بلاخره مدرسه تموم شد و داشتم پیاده میرفتم سمت خوابگاه...همین طور داشتم قدم میزدم که صدایی باعث شد متوقف بشم ( اون صدا صدای قلدرای مدرسه بود که دوباره میخواستن ات رو اذیت کنن)
مین سو: میبینم داری تشریف میبری زنیکه
ات: ولم کن اعصابتو ندارم
سجین: اگه ولت نکنیم چی میشه مثلا... میخوای با صدای شبیه میمونت و رقص افتضاحت از خودت دفاع کنی ؟
دایون: راس میگه اصن نمیدونم چطوری تو رو تو اون
گروه افسانه ای راه دادن
ات: ( هیچی نمیگفت و سکوت کرده بود...بغض تو گلوش داشت سنگینی میکرد)
سجین: اخی کوچولو انقد لوسی؟؟ موندم چجوری تا الان تحملت کردن
مین سو: ولش کنین بابا یه اشغال که ارزش اینو نداره حتی باهاش حرف بزنیم
دایون: درسته ولی قبلش بزار یه درس به این هرزه بدم که یاد بگیره که دیگه نزدیک پسرامون نشه ( یه سیلی زد به صورت ات که باعث شد بخوره زمین... میخواست دومی رم بزنه که یه نفر مچ دستشو گرفت فشارش داد)
کوک: تو فک کردی کی هستی که دستتو رو ات بلند میکنی
ات : چ..چی ؟ ( اعضا اومده بودن اونجا ولی اون سه نفر ندونستن چون اعضا با کلاه و ماسک خودشونو پوشونده بودن)
سجین: تو کی هستی دستشو ول کن مرتیکه
شوگا: اگه ول نکنه میخواین چیکار کنین ها ؟
جیمین: سه تا نا چیز چطور جرعت میکنن دخترمونو بزنن ؟؟
مین سو: ات نگفته بودی بادیگارد داری ؟
تهیونگ: دهن نجستو ببند
دایون: بب.. ببخشید بچها بیاین بریم
کوک: اگر یکبار دیگه سمت ات ببینیمتون خدا میدونه چیکار میکنم
( جیهوپ و نامجون رفتن سمت ات و بلندش کردن)
جین: شما سه تا زود باشین جلو ات زانو بزنین و معذرت خواهی کنین
سجین: چی عمرا...
شوگا: مگه نشنیدن چی گفت ( عربده)
سجین: چ.چشم ( هر سه تاشون جلو ات زانو زدن و عذر خواهی کردن)
جیمین: حالا گمشین برید تا اون روی من بالا نیومده
سجین و دایون و مین سو: چشم ( رفتن)
....
۵.۹k
۰۵ آبان ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۱)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.