من و تو(فصل ۲ پارت ۵)

من و تو(فصل ۲ پارت ۵)


+تهیونگگگگگگ....
_بلعههههه...
+بیا بریم بیرون....
_چی؟
+بریم بیرون... بستنی بخوریم.... 🙂🙂
_باشع... برو لباس بپوش....
+اخجون.. (با خوشحالی)
رفتم تو اتاقم...
(چند دقیقه بعد)
تو فکر بودم کدوم لباسمو بپوشم..
_حاضری نونا؟...
+نه...
ویو ته
_اوففففف گاد... اجوما برو پیشش ببین داره چیکار میکنه...
=چشم ارباب...
تا میخواستم یکی از لباسارو بردارم اجوما امد تو اتاق...
+اجوما! کدوم لباسمو بپوشم؟؟؟
=اوممممم... این قشنگه.. چون ارباب هم یه حالتی مثل این الاب پوشیده ست میشین... (عکس لباس اسلاید دوم)
+مرسی.... 😊
لباسم رو پوشیدم و یک ارایش ملایم کردم... گونه ی اجوما رو بوسیدم و با بقیه خداحافظی کردم...
(تو ماشین در حال رفتن به شهر بازی)
+اخجوننننن...میریم شهر بازی...... ☺☺☺
_اهوم...
سکوتی بینمون امد.... که یدفعه تهیونگ اون رو شکوند...
_میگم نونا....
+ها...(داشتم چیزی میخوردم)
_امشب خونه ی یونا دعوتیم!...
تا این حرف رو شنیدم غذا پرید تو گلوم...
_عه نونا! خوبیییی؟؟؟؟ (داشت میزد به پشتم)
+خوبم! خوبم!............... چی گفتی؟
_خونه ی یونا دعوتیم...
+اها...
_میخوای بریم؟
+با اینکه متنفرم ازشون... ولی چون بی احترامی به خانوادشون میشه بریم...
_دوست دارم... 🙂
+من بیشتر... 🙂



شرط پارت ۶ فیک
۱۵ تا لایک
۶ تا کامنت

پستمو پاک کرد بیشور😑😑😑کدومتون گذارش کردین باززززز؟؟؟؟؟ 😑😑😑