~love me right~
~love me right~
ep⇨25
دیگه بیشتر از اون نمیتونستم اونجا وایسم.رفتم تو آشپزخونه.یه لیوان برداشتم.از تو یخچال بطری برداشتم و لیوانمو پر کردم.آب یکم حالمو بهتر کرد.
تازه متوجه حضور لوهان شدم.داشت غذای سردو میخورد.خو به من چه
ولی خب گناه داره.
-اونا رو نخور سردن
&شکم گشنه ی من سردو گرمو نمیفهمه
-اونا روغناشون یخ زده مریض میشی
&خب مریض شدنم به خودم مربوطه تو نگران من نباش
-باشه لج کن ببینم اخرش با این لج بازیا به کجا میرسی
بعد بدون اینکه منتظر جوابش بشم از اشپزخونه اومدم بیرون
♚چانیول♚
ضربان تند قلبم امونم نمیداد.اون دختر..اون دختر داشت دیوونه م میکرد.
یه پیرهن قرمز تنم کردم با شلوار کتون سفید.موهامو ریختم رو پیشونیم
حالم از خودم بهم میخورد من دیوونه عاشق دوس دختر صمیمی و بهترین دوستم شده بودم
آخه چرا چرا چرا من احمق باید اونو بخوام.اصلا از کی این حس تو قلبم ایجاد شد؟
پارک چانیول تو واقعا خل ترین و پست ترین ادم رو زمینی
اگه بکهیون بفهمه...اوووف
دست راستمو گذاشتم رو شقیقه م و چشامو بستم
-فقط یه خیاله پارک چانیول...فقط...یک..خیاله...تو داری اشتباه فکر میکنی..هوم؟
رفتم تو پذیرایی
همه اماده رو کاناپه ها نشسته بودن.
جز هانا.ته یونم به بکهیون چسبیده بود و بکم لبخند مصنوعی زده بود.
من کاملا بکو میشناختم معلومه که کلافه س ولی نمیخواس دختری که عاشقشه ناراحت شه.
آب دهنمو قورت دادم و لبخند بزرگی زدم طوری که دندونام نمایان شد
-سلاممممم....عشقتون اومد
همه خندیدن
چن:برو بابا
سهون:من قصد ازدواج ندارم-_-
-جان من فازت چیه؟
ته یون با یه لبخندی که رو لباش ماسیده بود بهم نگاه میکرد ینی تعجب کرده بود.
بکهیون:هوووووو ایول ویروس امد
سوهو:شرمنده باید بشینی رو زمین
-ببک خپل دوس دخیتو دیدی واس من شاخ شدی؟
کای:حرف دل منو زدی
بک:شاخ بودمممم
سهون:بگو جون من؟
-جناب بک وقتی زیرم اه و ناله کردی میفهمی شاخ بودن ینی چی
ته یون و هانا با چشمای گرد شده نگام کردن.
لوهان اشاره کرد که خاک تو سرم.
همه ی پسرا زدن زیر خنده جز هانا و ته یون و بک و من
بکهیون با دهن باز نگام میکرد.هانا تک سرفه ای کرد.
به ته یون نگاه کردم قرمز شده بود,قلبم شروع کرد به تند زدن،
کای:هی هی بووووی ریلکس باااش
تاعو:من برم چین
کریس:من اندونزی رو به چین ترجیح میدم
لی:وطن فروش
کریس:نه تو این موقعیت اندونزی بهتره
لی:اها اوکییییی
سهون:اهم اوهوم...منظورش این بود که میبینین....تو کشتی کج یارو میشینه رو قفسه سینه اون یکی و ....بمب بمب میزنه تو صورتش...اره منظورش همین بود مگه نه چانیول هیونگ؟
-هااان؟؟؟.....آهان اره همونیکه سهون میگه
هانا لبخند کجی به حللت تمسخر زدو سرشو به نشونه متاسفم برات تکون داد
ته یون چشاشو ریز کرد و مشکوک نگام کرد.
اخم کردم-قورتم ندی یه وقت
بکهیون:عهههه هی هیچی نمیگم با ته یون محترم برخورد کن چانننننن
ته یون:راس میگه دیگه....تازه به قیافت نمیخورد اهل کتک زدن باشی
بک:این لنگ دراز میخواد منو بزنه؟؟؟
سوهو:درسته چانیول شیطونه و بامزه ولی من تا حالا عصبانیتشو ندیدم قلبش خیلی پاکه و خودش مهربونه اما خیلی اذیت میکنه
-واااااو هیونگ الان قلبم وامیسته ها...عره فقط اشپزی رو هم یاد بگیرم دو روز دیگه شوورم میدن
همه زدن زیر خنده
کای:خوب کی میخواین اون کیکو بدین بخوریم؟
چن:الاااااان
#lovemeright
ep⇨25
دیگه بیشتر از اون نمیتونستم اونجا وایسم.رفتم تو آشپزخونه.یه لیوان برداشتم.از تو یخچال بطری برداشتم و لیوانمو پر کردم.آب یکم حالمو بهتر کرد.
تازه متوجه حضور لوهان شدم.داشت غذای سردو میخورد.خو به من چه
ولی خب گناه داره.
-اونا رو نخور سردن
&شکم گشنه ی من سردو گرمو نمیفهمه
-اونا روغناشون یخ زده مریض میشی
&خب مریض شدنم به خودم مربوطه تو نگران من نباش
-باشه لج کن ببینم اخرش با این لج بازیا به کجا میرسی
بعد بدون اینکه منتظر جوابش بشم از اشپزخونه اومدم بیرون
♚چانیول♚
ضربان تند قلبم امونم نمیداد.اون دختر..اون دختر داشت دیوونه م میکرد.
یه پیرهن قرمز تنم کردم با شلوار کتون سفید.موهامو ریختم رو پیشونیم
حالم از خودم بهم میخورد من دیوونه عاشق دوس دختر صمیمی و بهترین دوستم شده بودم
آخه چرا چرا چرا من احمق باید اونو بخوام.اصلا از کی این حس تو قلبم ایجاد شد؟
پارک چانیول تو واقعا خل ترین و پست ترین ادم رو زمینی
اگه بکهیون بفهمه...اوووف
دست راستمو گذاشتم رو شقیقه م و چشامو بستم
-فقط یه خیاله پارک چانیول...فقط...یک..خیاله...تو داری اشتباه فکر میکنی..هوم؟
رفتم تو پذیرایی
همه اماده رو کاناپه ها نشسته بودن.
جز هانا.ته یونم به بکهیون چسبیده بود و بکم لبخند مصنوعی زده بود.
من کاملا بکو میشناختم معلومه که کلافه س ولی نمیخواس دختری که عاشقشه ناراحت شه.
آب دهنمو قورت دادم و لبخند بزرگی زدم طوری که دندونام نمایان شد
-سلاممممم....عشقتون اومد
همه خندیدن
چن:برو بابا
سهون:من قصد ازدواج ندارم-_-
-جان من فازت چیه؟
ته یون با یه لبخندی که رو لباش ماسیده بود بهم نگاه میکرد ینی تعجب کرده بود.
بکهیون:هوووووو ایول ویروس امد
سوهو:شرمنده باید بشینی رو زمین
-ببک خپل دوس دخیتو دیدی واس من شاخ شدی؟
کای:حرف دل منو زدی
بک:شاخ بودمممم
سهون:بگو جون من؟
-جناب بک وقتی زیرم اه و ناله کردی میفهمی شاخ بودن ینی چی
ته یون و هانا با چشمای گرد شده نگام کردن.
لوهان اشاره کرد که خاک تو سرم.
همه ی پسرا زدن زیر خنده جز هانا و ته یون و بک و من
بکهیون با دهن باز نگام میکرد.هانا تک سرفه ای کرد.
به ته یون نگاه کردم قرمز شده بود,قلبم شروع کرد به تند زدن،
کای:هی هی بووووی ریلکس باااش
تاعو:من برم چین
کریس:من اندونزی رو به چین ترجیح میدم
لی:وطن فروش
کریس:نه تو این موقعیت اندونزی بهتره
لی:اها اوکییییی
سهون:اهم اوهوم...منظورش این بود که میبینین....تو کشتی کج یارو میشینه رو قفسه سینه اون یکی و ....بمب بمب میزنه تو صورتش...اره منظورش همین بود مگه نه چانیول هیونگ؟
-هااان؟؟؟.....آهان اره همونیکه سهون میگه
هانا لبخند کجی به حللت تمسخر زدو سرشو به نشونه متاسفم برات تکون داد
ته یون چشاشو ریز کرد و مشکوک نگام کرد.
اخم کردم-قورتم ندی یه وقت
بکهیون:عهههه هی هیچی نمیگم با ته یون محترم برخورد کن چانننننن
ته یون:راس میگه دیگه....تازه به قیافت نمیخورد اهل کتک زدن باشی
بک:این لنگ دراز میخواد منو بزنه؟؟؟
سوهو:درسته چانیول شیطونه و بامزه ولی من تا حالا عصبانیتشو ندیدم قلبش خیلی پاکه و خودش مهربونه اما خیلی اذیت میکنه
-واااااو هیونگ الان قلبم وامیسته ها...عره فقط اشپزی رو هم یاد بگیرم دو روز دیگه شوورم میدن
همه زدن زیر خنده
کای:خوب کی میخواین اون کیکو بدین بخوریم؟
چن:الاااااان
#lovemeright
۸.۶k
۰۱ اردیبهشت ۱۳۹۵
دیدگاه ها (۶)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.