اوج احساس آدمی اونجا که شاملو به آیدا میگه و آغوشت ان

اوج احساسِ آدمیِ او‌نجا که شاملو به آیدا میگه: و آغوشت اندک جائی برای زیستن اندک جائی برای مردن و گریز از شهر …
دیدگاه ها (۱)

به تو "اعتماد می کنم" این مهمتر و با ارزشتر از گفتن "دوستت د...

من توراوالاتر از تنبرتر از مندوست دارم...

رقص لبهایت کهجامی از شراب کهنه استبیخود از خود میکندهنگام جا...

به فکر کسی نباشکه تورو نادیده میگیره؛به فکر کسی باشکه بقیه ر...

🕯️ لبخند زیر بازجوییپارت هفتمفئولایفئودور نیکولایسگ های ولگ...

تحلیل و بررسی شعر «گریز از مرکز» از (علی سورنا) ....... روای...

تابستان آتش

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط