پارت⁸
پارت⁸
یونگ دو: باشه عَه
ناشناس: فیلیکس میشینه رو صندلی و تند بلند میشه
فیلیکس: عاهااا
ناشناس: یه گل دون برداشت صندلی و
گذاش زیر پاش از اونجایی که خیلی ریز
بود از پنجره میتونست رد شه گلدون و
انداخت روی نگهبان نگهبان بیهوش شد
فیلیکس یواش پرید و رو دیوار یه نردبون دید از نردبون رف بالا و از ارتفاع پرید
فیلیکس: یوهاهاها
من فرار کردمم تونستممم مامانی من اومدممم
ناشناس: فیلیکس یه تاکسی گرفت
یارو پرسید
یارو: کجا میخوای بری
فیلیکس: میشه شمارتونو بدید لوکیشن و بفرستم
یارو :************⁰⁹
بعد ¹دیقه
فیلیکس: فرستادم
ناشناس: یارو راننده گی کرد بسمت خونه فیلیکس.
بعد ¹⁰ دیقه
رسیدن
فیلیکس پول و حساب کرد.
در و زد
لیا: بله ؟
فیلیکس: لیا منم
لیا: مامان مامان فیلیکس اومده
مانا( مامان فیلیکس): قوربونت مامانی بره کجا بودی؟
فیلیکس: چن روزی کار داشتم
مانا: عاحا باشه
ناشناس: لیا دست فیلیکس و گرفت و کشید تو
لیا: بیا چرا وایستادی
فیلیکس: هیچی
لیا : پ بیا تو سرده لباسات کو
سرما میخوری
فیلیکس: اشکال نداره چیزی نیست
ناشناس: باهم رفتن تو
مانا: فیلیکس صورتت چیشد؟ کی زخمیت کرده ؟ وایی لیا پنبه و چسب زخم و این چیزا... بیار سریع
لیا: وایسا اومدم
مانا: ببینمت جایی دیگت چیزی نشده
فیلیکس: مامان چیزی نشده خوردم زمین تو راه راستی بابا کجاس
لیا : رفته سرکار
فیلیکس: کی میاد؟
لیا : الانا میاد
فیلیکس: من میرم یکم بخوابم
مانا: برو برو معلومه خوابت میاد
پرش زمانی ¹ ساعت بعد
سوهیون ( بابای فیلیکس) : بلند شو پسر من اومدم
فیلیکس: بابا اااااااا~~~~
ناشناس: میپره بغل سوهیون
سوهیون: بسه دیه
فیلیکس: هیهی
پرش زمانی ¹ روز بعد
گووون: سوجون~~
سوجون: چیههه
کلید اتاق فیلیکس و بدهههه
سوجون: باشهه
ناشناس : کلید و به گو وون داد
گو وون در و وا کرد
گووون: کجایی فیلیکس
ناشناس: دید در پنجره بازه
گو وون: نهههههه نیس وایی
ناشناس: یدفه خدش و انداخت زمین و شروع به گریه کردن کرد
سوجون: چیشده
گو وون: نیست
سوجون: امکان نداره چجوری از اونجا رف بالا نگهبان زیرش بود
گو وون: به نگهبان عه بگو بیادددد
سوجون: باشه چرا داد میزنی حالا عه
ناشناس: رف پیش نگهبان یقه شو گرف تو کشید و آورد پیش گو وون
گووون: فیلیکس کجاس !؟ ها
نگهبان: زد با گلدون سرم بیهوش شدم نمیخواستم فرار کنه
گووون: اما چرا
ناشناس: گرف با لگد و مشت نگهبان و زد و گف
گو وون: تو از این به بعد اینجا پیدات نشه !
سوجون: همون که اون گف
ناشناس: سوجون لبشو گاز گرف تا خندش نگیره
گو وون: تو لباسی که بهش دادم جی پی اس گذاشتم برو ردشو بزن!
سوجون: چن نفر میفرستم دنبالش
گو وون: منم باهاشون میرم!
سوجون: منم میام
پارت بعد در حال تایپ😂
یونگ دو: باشه عَه
ناشناس: فیلیکس میشینه رو صندلی و تند بلند میشه
فیلیکس: عاهااا
ناشناس: یه گل دون برداشت صندلی و
گذاش زیر پاش از اونجایی که خیلی ریز
بود از پنجره میتونست رد شه گلدون و
انداخت روی نگهبان نگهبان بیهوش شد
فیلیکس یواش پرید و رو دیوار یه نردبون دید از نردبون رف بالا و از ارتفاع پرید
فیلیکس: یوهاهاها
من فرار کردمم تونستممم مامانی من اومدممم
ناشناس: فیلیکس یه تاکسی گرفت
یارو پرسید
یارو: کجا میخوای بری
فیلیکس: میشه شمارتونو بدید لوکیشن و بفرستم
یارو :************⁰⁹
بعد ¹دیقه
فیلیکس: فرستادم
ناشناس: یارو راننده گی کرد بسمت خونه فیلیکس.
بعد ¹⁰ دیقه
رسیدن
فیلیکس پول و حساب کرد.
در و زد
لیا: بله ؟
فیلیکس: لیا منم
لیا: مامان مامان فیلیکس اومده
مانا( مامان فیلیکس): قوربونت مامانی بره کجا بودی؟
فیلیکس: چن روزی کار داشتم
مانا: عاحا باشه
ناشناس: لیا دست فیلیکس و گرفت و کشید تو
لیا: بیا چرا وایستادی
فیلیکس: هیچی
لیا : پ بیا تو سرده لباسات کو
سرما میخوری
فیلیکس: اشکال نداره چیزی نیست
ناشناس: باهم رفتن تو
مانا: فیلیکس صورتت چیشد؟ کی زخمیت کرده ؟ وایی لیا پنبه و چسب زخم و این چیزا... بیار سریع
لیا: وایسا اومدم
مانا: ببینمت جایی دیگت چیزی نشده
فیلیکس: مامان چیزی نشده خوردم زمین تو راه راستی بابا کجاس
لیا : رفته سرکار
فیلیکس: کی میاد؟
لیا : الانا میاد
فیلیکس: من میرم یکم بخوابم
مانا: برو برو معلومه خوابت میاد
پرش زمانی ¹ ساعت بعد
سوهیون ( بابای فیلیکس) : بلند شو پسر من اومدم
فیلیکس: بابا اااااااا~~~~
ناشناس: میپره بغل سوهیون
سوهیون: بسه دیه
فیلیکس: هیهی
پرش زمانی ¹ روز بعد
گووون: سوجون~~
سوجون: چیههه
کلید اتاق فیلیکس و بدهههه
سوجون: باشهه
ناشناس : کلید و به گو وون داد
گو وون در و وا کرد
گووون: کجایی فیلیکس
ناشناس: دید در پنجره بازه
گو وون: نهههههه نیس وایی
ناشناس: یدفه خدش و انداخت زمین و شروع به گریه کردن کرد
سوجون: چیشده
گو وون: نیست
سوجون: امکان نداره چجوری از اونجا رف بالا نگهبان زیرش بود
گو وون: به نگهبان عه بگو بیادددد
سوجون: باشه چرا داد میزنی حالا عه
ناشناس: رف پیش نگهبان یقه شو گرف تو کشید و آورد پیش گو وون
گووون: فیلیکس کجاس !؟ ها
نگهبان: زد با گلدون سرم بیهوش شدم نمیخواستم فرار کنه
گووون: اما چرا
ناشناس: گرف با لگد و مشت نگهبان و زد و گف
گو وون: تو از این به بعد اینجا پیدات نشه !
سوجون: همون که اون گف
ناشناس: سوجون لبشو گاز گرف تا خندش نگیره
گو وون: تو لباسی که بهش دادم جی پی اس گذاشتم برو ردشو بزن!
سوجون: چن نفر میفرستم دنبالش
گو وون: منم باهاشون میرم!
سوجون: منم میام
پارت بعد در حال تایپ😂
۳.۲k
۱۹ بهمن ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۶)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.