به به بلخره اومدم
به به بلخره اومدم
😂
پارت ⁷
گو وون: ولی و چیی ها بگو
ناشناس: فیلیکس سکوت کرد بلند شد رفت یه گوشه رو زمین نیشست
گو وون :منو باش که فک میکردم دوسم داری
فیلیکس: آخه پسر با پسر عادلانه نیست
گووون: مگه چشه ها چیکار کنم وقتی قلبم ینفرو دوست داره
فیلیکس: چمیدونم از خدت دورش کنی
گو وون: اینوعه😅(خنده از ناراحتی)
ناشناس: تلفن و برداشت و به دوست دختر قبلیش زنگ زد
گووون:الو یونگ دو کجایی عشقم
ناشناس: من میدونم میخواد حرس فیلیکس و در بیاره😂
یونگ دو:سلام خونمونم
گو وون: لباساتو بپوش یکی میاد دنبالت
ناشناس: یونگ دو با لحن لوسی گف
یونگ دو: باشه عشقم
گووون: مواظب باش
یونگ دو: باشه
ناشناس: گو وون گوشی و برداشت به یونگ دو پیام داد
گو وون: یونگ دو میتونی یکاری کنی
یونگ دو: اره میتونم چیکار
گو وون: من عاشق ینفر شدم ولی منو دوس نداره میتونی حرسشو در بیاری؟
یونگ دو :آره پ ن پ عاخه تو کاری گفتی که نتونم کنم
گو وون: دمت گرم
یونگ دو: 🙂
گو وون: میگم چند میلیون بزنن حسابت
یونگ دو: باشه مرسی
گو وون: زود بیا
ناشناس: یونگ دو رسید از پله ها اومد بالا و اومد تو اتاق گو وون در زد گو وون درو وا کرد
یونگ دو: سلام اوپااا
گو وون: سلام عسیسم
فیلیکس: 😳
ناشناس: فیلیکس خوشحال شد و تو ذهنش گف
فیلیکس: خداروشکررر عرر منو ول میکنه
ناشناس: گو وون گوشیشو برداشت و
زنگ به سوجون زد( داداشش)
گو وون: سوجون کجایی
سوجون: چطو
گو وون: میگم فیلیکس و بردار ببر تو یه اتاق
سوجون: باشع😒
گووون: خدافز
فیلیکس : 🙂
گووون: اینوعه چقد خوشحاله
فیلیکس: هیهی
یونگ دو: این کیه ؟
گو وون: فیلیکس
یونگ دو: عاحا
ناشناس: سوجون در زد
گو وون: کیه
سوجون : منم
گو وون: بیا تو
سوجون: فیلیکس بلند شو بریم
ناشناس: فیلیکس با خوشحالی و حالت کیوتی بلند شد و به سمت سوجون دُویید.
فیلیکس: خدافز
ناشناس: گو وون با لبخند مصنوعیی گف
گو وون: بای
ناشناس: فیلیکس داش میرفت و سوجون از پشت لباسش کشید و
در اتاق گو وون و بست
سوجون: بریم
ناشناس: برد یه اتاقی که یه پنجره کوچیک داره و زیرش یه نگهبان داره
فیلیکس یه لبخند شیطانی زدو رف تو اتاق
سوجون : فکر فرارم نکن زیر پنجره نگهبان هس
فیلیکس: کی ولم میکنیییی عییییی
سوجون: تا وقتی که داشم بگه این همه هم قر قر نکن
ناشناس : فیلیکس پاشو به زمین کوبید و با حرس گف
فیلیکس: باشه خدافززز
ناشناس: سوجون دستشو کشید رو سر
فیلیکس و با لبخند شیطونی گف
سوجون: آفرین پسر خوب
خدافزز
ناشناس: در بست و قفلش کرد
پپپپپپ😂
گو وون: دیدیش
یونگ دو: کی و میگی
گو وون: فیلیکس و
یونگ دو: داش کوچیکته ؟ وقتی تو به عشقت رسیدی داشت بعدش بر من میشه.
گو وون: داشم نیس اونی که دوسش
دارمه بعدش بر خدمه
😂
پارت ⁷
گو وون: ولی و چیی ها بگو
ناشناس: فیلیکس سکوت کرد بلند شد رفت یه گوشه رو زمین نیشست
گو وون :منو باش که فک میکردم دوسم داری
فیلیکس: آخه پسر با پسر عادلانه نیست
گووون: مگه چشه ها چیکار کنم وقتی قلبم ینفرو دوست داره
فیلیکس: چمیدونم از خدت دورش کنی
گو وون: اینوعه😅(خنده از ناراحتی)
ناشناس: تلفن و برداشت و به دوست دختر قبلیش زنگ زد
گووون:الو یونگ دو کجایی عشقم
ناشناس: من میدونم میخواد حرس فیلیکس و در بیاره😂
یونگ دو:سلام خونمونم
گو وون: لباساتو بپوش یکی میاد دنبالت
ناشناس: یونگ دو با لحن لوسی گف
یونگ دو: باشه عشقم
گووون: مواظب باش
یونگ دو: باشه
ناشناس: گو وون گوشی و برداشت به یونگ دو پیام داد
گو وون: یونگ دو میتونی یکاری کنی
یونگ دو: اره میتونم چیکار
گو وون: من عاشق ینفر شدم ولی منو دوس نداره میتونی حرسشو در بیاری؟
یونگ دو :آره پ ن پ عاخه تو کاری گفتی که نتونم کنم
گو وون: دمت گرم
یونگ دو: 🙂
گو وون: میگم چند میلیون بزنن حسابت
یونگ دو: باشه مرسی
گو وون: زود بیا
ناشناس: یونگ دو رسید از پله ها اومد بالا و اومد تو اتاق گو وون در زد گو وون درو وا کرد
یونگ دو: سلام اوپااا
گو وون: سلام عسیسم
فیلیکس: 😳
ناشناس: فیلیکس خوشحال شد و تو ذهنش گف
فیلیکس: خداروشکررر عرر منو ول میکنه
ناشناس: گو وون گوشیشو برداشت و
زنگ به سوجون زد( داداشش)
گو وون: سوجون کجایی
سوجون: چطو
گو وون: میگم فیلیکس و بردار ببر تو یه اتاق
سوجون: باشع😒
گووون: خدافز
فیلیکس : 🙂
گووون: اینوعه چقد خوشحاله
فیلیکس: هیهی
یونگ دو: این کیه ؟
گو وون: فیلیکس
یونگ دو: عاحا
ناشناس: سوجون در زد
گو وون: کیه
سوجون : منم
گو وون: بیا تو
سوجون: فیلیکس بلند شو بریم
ناشناس: فیلیکس با خوشحالی و حالت کیوتی بلند شد و به سمت سوجون دُویید.
فیلیکس: خدافز
ناشناس: گو وون با لبخند مصنوعیی گف
گو وون: بای
ناشناس: فیلیکس داش میرفت و سوجون از پشت لباسش کشید و
در اتاق گو وون و بست
سوجون: بریم
ناشناس: برد یه اتاقی که یه پنجره کوچیک داره و زیرش یه نگهبان داره
فیلیکس یه لبخند شیطانی زدو رف تو اتاق
سوجون : فکر فرارم نکن زیر پنجره نگهبان هس
فیلیکس: کی ولم میکنیییی عییییی
سوجون: تا وقتی که داشم بگه این همه هم قر قر نکن
ناشناس : فیلیکس پاشو به زمین کوبید و با حرس گف
فیلیکس: باشه خدافززز
ناشناس: سوجون دستشو کشید رو سر
فیلیکس و با لبخند شیطونی گف
سوجون: آفرین پسر خوب
خدافزز
ناشناس: در بست و قفلش کرد
پپپپپپ😂
گو وون: دیدیش
یونگ دو: کی و میگی
گو وون: فیلیکس و
یونگ دو: داش کوچیکته ؟ وقتی تو به عشقت رسیدی داشت بعدش بر من میشه.
گو وون: داشم نیس اونی که دوسش
دارمه بعدش بر خدمه
۱.۷k
۱۹ بهمن ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۱۱)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.