پارت نهم راز زندگی

پارت نهم (راز زندگی)😍

تهیونگ از خواب بیدار شد و سر درد داشت رفت تا قرص بخوره که نامجون اومد
نامجون: چی شده سرت درد میکنه ؟
تهیونگ:اره اخ
نامجون : یه قرصی دارم قویه الان میارم برات
نامجون رفت و قرص اورد داد به تهیونگ تهیونگ رفت دراز کشید و کمپانی به تهیونگ زنگ زدن
تهیونگ :الو سلام
کمپانی: سلام ما برای یه کار نیازت داریم که 5 ساعت طول میکشه
تهیونگ : باشه الان میام
تهیونگ رفت میتسو به جیمین زنگ زد که درحالی جیمین خواب بود
جیمین: هان؟
میتسو : منم
جیمین: اها چیه؟
میتسو: تهیونگ رفت؟
جیمین:الان برم ببینم
میتسو: باشه
جیمین:اره رفت
میتسو: الان میام خداحافظ
قطع شد میتسو رفت حموم و در اومد و ارایش کرد و به لباس خوشگل و ناز پوشید موهاشو مدل داد و رفت پیش اعضا در خونه رو زد شوگا در رو باز کرد
شوگا: اومدی بیا تو
میتسو: باشه مرسی
رفتن داخل
میتسو: سلام به همه
جیمین : برنامه شروع کنیم؟
نامجون: اره
جین: اره
شوگا: اره
جیهوپ : بله
شروع به تزیین خونه کردن میتسو هم اشپزی میکرد و غذا های خوشمزه میپخت کیک تولد پخت جونگکوک هم رفت الکل و آبجو بخره جیمین یه جا و تمام خوردنی هارو چید شوگا و نامجون و جین کمک جیمین میکرد تا اینکه تهیونگ کارش تموم شد داشت میومد خونه و رسید میتسو همه ی لامپ ها رو خواموش کرد تهیونگ در حیاط رو باز کرد فکر کرد کسی نیست و در خونه رو که باز کرد لامپ ها روشن شد و جیمین برف شادی ریخت میتسو هم دست میزد اعضا اهنگ میخوندن تهیونگ چشمش افتاد رو میتسو میتسو با تمام سرعت رفت تو بغل تهیونگ تهیونگ که خشکش زده بود اشک تو چشاش جمع شد
تهیونگ:ت تو اینجا چیکار میکنی؟
میتسو:اومدم تولد عشقم
تهیونگ:چ چی؟
میتسو: مگه دوستم نداشتی؟
تهیونگ:اره داشتم ولی...
میتسو: من دوست ندارم ولی عاشقتمممممم
تهیونگ: میتسو رو بغل کرد
رفتن دور میز جمع شدن
تهیونگ: هی هی هی! الکل نخر
میتسو:چرا
تهیونگ:چون ام.........ام
جین : چییییی؟
جیهوپ:تهیونگ چی شده بگو
جیمین : خبر هایی هست؟
جونگکوک : وات؟
تهیونگ: نه بابا چیزی نیس
میتسو به حرف تهیونگ گوش نداد و خورد انقدر خورد که مست شد
تهیونگ: من نخورم بهتره
میتسو: میدونم الان مستم بخور اشکالی نداره
تهیونگ: اگه چیزی شد نزار تقصیر من
همه خوابشون برد تهیونگ هم داشت خوابش میبرد که میتسو اومد نذاشت تهیونگ خوابش ببره
میتسو: عشقم
تهیونگ : جانم عزیزم
میتسو: دوست دارم ازت به بوس بگیرم نه بوس عادی بوس عشقی
تهیونگ که مست بود
تهیونگ: چرا که نه
تهیونگ شروع به مکیدن و زبون زدن لبه میتسو کرد و میتسو هم همراهیش میکرد
تهیونگ: داری دیوونم میکی اجازه کار دیگه دارم؟
میتسو: ام چه کاری؟
تهیونگ: لمست
میتسو: بله
...........................................................
منتظر پارت بعدی باشین😍
دیدگاه ها (۳)

لایک و فالو یادت نره😘🥰

پارت دهم (راز زندگی)😍تهیونگ میتسو رو برد تو اتاق 🚫( بچه ها ا...

پارت هشتم ( راز زندگی )😍تهیونگ: منننننننن دوست دارم (با داد ...

پارت هفتم ( راز زندگی)😍تهیونگ با همون سر و وضع رفت خونه میتس...

ریکشنشون وقتی اشتباهی مامانشونو میزنینامجون : معلوم هست چیکا...

ریکشنشون وقتی میگی برام گوشی جدید بخر نامجون : یکی داریجین :...

خشم تبدیل به عشق

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط