"لجبازی"
"لجبازی"
Part:47
۱ ماه بعد
ا.ت:یاااااا پارک جیمین وایستا ببینم
ولی جیمین مگه به حرفش گوش میکرد
با خرید های عروسی شون تو خیابون میدوید و میخندید
ا.ت دیگه خسته شده بود رو نیمکت نشست و نفس نفس میزد
بعد از اینکه نفس گرفت از دوباره پاشد ولی هیچ اثری از جیمین نبود
همه جا رو گشت ولی نبود
فقط یک جا مونده بود اونم پارک رو به رو خیابون بود
میخواست از خیابون رد بشه که.....یهو رفت تو هوا
ا.ت:(جیغ)
جیمین:بچه ساکت باش منم
ا.ت:چرا یهو مثل جن وارد میشی...میدونی چقدر ترسیدم
جیمین:اون مهم نیست...چرا سر خود میری تو خیابون درس عبرت نگرفتی اینقدر تو عمرت تصادف کردی
ا.ت:چیزه ببخشید
جیمین:بیا بریم خونه
ا.ت:بریم...خرید ها رو چیکار کردی
جیمین:گذاشتم رو نیمکت
ا.ت نگاهی به نیمکت کرد که دید هیچی روش نیست
ا.ت:کو پس...نگو که لباس عروسم رو دزدیدن(بلند)
جیمین:اهااااا یادم اومد خرید ها رو گذاشتم تو ماشین(خنده)
ا.ت:بیتربیت...منو بزار پایین آقای پارک
جیمین:آقای پارک؟
ا.ت:خب..منو بزار پایین جیمین
جیمین:نه خیر
ا.ت:من که کلمه اش رو درست گفتمممم
جیمین:میدونم ولی من دزدم خانوم های خوشگل رو میدزدم
جیمین همینجوری با ا.ت تو بغلش میدوید به سمت ماشینش
ا.ت رو نشوند رو صندلی و خودش هم نشست رو صندلی
ا.ت:تو غلط میکنی خانوم های خوشگل رو میدزدی"
جیمین:منظورم شما بود وگرنه چشمم دیگه هیچ کس رو نمیبینه خانوم خرگوشه"
پایان🪐
باورتون میشه؟
این فیک هم تموم شد
از همه شما ها ممنونم برای اینکه این فیک رو خوندین و حمایت کردید🍓
Part:47
۱ ماه بعد
ا.ت:یاااااا پارک جیمین وایستا ببینم
ولی جیمین مگه به حرفش گوش میکرد
با خرید های عروسی شون تو خیابون میدوید و میخندید
ا.ت دیگه خسته شده بود رو نیمکت نشست و نفس نفس میزد
بعد از اینکه نفس گرفت از دوباره پاشد ولی هیچ اثری از جیمین نبود
همه جا رو گشت ولی نبود
فقط یک جا مونده بود اونم پارک رو به رو خیابون بود
میخواست از خیابون رد بشه که.....یهو رفت تو هوا
ا.ت:(جیغ)
جیمین:بچه ساکت باش منم
ا.ت:چرا یهو مثل جن وارد میشی...میدونی چقدر ترسیدم
جیمین:اون مهم نیست...چرا سر خود میری تو خیابون درس عبرت نگرفتی اینقدر تو عمرت تصادف کردی
ا.ت:چیزه ببخشید
جیمین:بیا بریم خونه
ا.ت:بریم...خرید ها رو چیکار کردی
جیمین:گذاشتم رو نیمکت
ا.ت نگاهی به نیمکت کرد که دید هیچی روش نیست
ا.ت:کو پس...نگو که لباس عروسم رو دزدیدن(بلند)
جیمین:اهااااا یادم اومد خرید ها رو گذاشتم تو ماشین(خنده)
ا.ت:بیتربیت...منو بزار پایین آقای پارک
جیمین:آقای پارک؟
ا.ت:خب..منو بزار پایین جیمین
جیمین:نه خیر
ا.ت:من که کلمه اش رو درست گفتمممم
جیمین:میدونم ولی من دزدم خانوم های خوشگل رو میدزدم
جیمین همینجوری با ا.ت تو بغلش میدوید به سمت ماشینش
ا.ت رو نشوند رو صندلی و خودش هم نشست رو صندلی
ا.ت:تو غلط میکنی خانوم های خوشگل رو میدزدی"
جیمین:منظورم شما بود وگرنه چشمم دیگه هیچ کس رو نمیبینه خانوم خرگوشه"
پایان🪐
باورتون میشه؟
این فیک هم تموم شد
از همه شما ها ممنونم برای اینکه این فیک رو خوندین و حمایت کردید🍓
۲۰.۸k
۱۶ شهریور ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۶۸)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.