scenario½
وقتی میبینن قرص زد حاملگی میخوریـ^
نامجون:"شب چون زود خوابتون برد نتونستی قرص بخوری واسه همین صبح تا بیدار شدی رفتی قرص بخوری. کمد و باز کردی قرص و برداشتی خوردی. روتو برگردوندی ک دیدی دستاش تو جیبشه و بهت خیره شده(اینجا موهاشو واسه سربازی زده و مثلا تا یکی دو هفته دیگه میخواد بره)
_چرا اینکارو کردی. اونم بدون هماهنگی با من
نزدیکش شدی جوری ک بهش چسبیده بودی
+دو هفته دیگه میخوای بری. انتظار نداشته باش خودمو گیر بندازم
(بهش تنه زدی و رفتی)
_ات؟
(برمیگردی)
_من بچه دار نمیشم. چطور قرص زد حاملگی میخوری؟..."
...
جین:"قبل اینکه قرصو بخوری دستتو کشید قرص و پرت کرد
_تمام این مدت فکر میکردم قرار نیست پدر شم چون بچه دار نمیشدی. میتونستی عین آدم بهم بگی بچه نمیخوای، ن اینکه از پدر شدن نا امیدم کنی*عربده
+تو تو کل رابطمون درمورد بچه حرف میزدی، نمیتونستم بهت بگم بچه نمیخوام اونم بی دلیل. قبول میکردی؟ یا فقط کار خودتو میکردی؟ *یکم داد، بغض
+من از کسی ک حتی نمیتونه خودشو کنترل کنه ک سرم داد نزنه بچه نمیخوام*داد"
...
شوگا:"ات؟ دلت درد میکنه؟ (متوجه نشده قرص چیه)
+خوبم
(براید بغلت میکنه، میزارتت رو کاناپه تو بغلش و شکمت و ماساژ میده)
_ببخشید اگر زیاده روی کردم
+ببخشید ک نمیتونم آرزوی پدر شدنت و برآورده کنم
_تنها چیزی ک برام مهمه تویی و خوشحالیت. آره خیلی دوست داشتم بچه دار شم، ولی همین الان ی بچه کوچولو خوشگل دارم*لبخند برای اینکه ناراحت نشی
ولی خب اگر میدونست تو همه ی این سالها خیلی راحت میتونست بچه دار بشه ولی تو خیلی بی رحمانه ازش دریغ کردی، شاید ازت بدش نیاد، ولی هیچوقت نمی بخشتت..."
...
جیهوپ:"تو، تو میتونستی فقط بهم بگی، همین
+من فقط ترسیدم
(محکم بغلت میکنه)
_هر وقت فکر کردی میتونی خانوادمونو کامل کنی بهم بگو، من همیشه منتظر لحظه ی س نفره شدمون هستم"
استعدادم خشک شده⃢☻:)
حالم قابل توصیف نیست⃢☻
پیج رمانمـ
@kim_rn2
نامجون:"شب چون زود خوابتون برد نتونستی قرص بخوری واسه همین صبح تا بیدار شدی رفتی قرص بخوری. کمد و باز کردی قرص و برداشتی خوردی. روتو برگردوندی ک دیدی دستاش تو جیبشه و بهت خیره شده(اینجا موهاشو واسه سربازی زده و مثلا تا یکی دو هفته دیگه میخواد بره)
_چرا اینکارو کردی. اونم بدون هماهنگی با من
نزدیکش شدی جوری ک بهش چسبیده بودی
+دو هفته دیگه میخوای بری. انتظار نداشته باش خودمو گیر بندازم
(بهش تنه زدی و رفتی)
_ات؟
(برمیگردی)
_من بچه دار نمیشم. چطور قرص زد حاملگی میخوری؟..."
...
جین:"قبل اینکه قرصو بخوری دستتو کشید قرص و پرت کرد
_تمام این مدت فکر میکردم قرار نیست پدر شم چون بچه دار نمیشدی. میتونستی عین آدم بهم بگی بچه نمیخوای، ن اینکه از پدر شدن نا امیدم کنی*عربده
+تو تو کل رابطمون درمورد بچه حرف میزدی، نمیتونستم بهت بگم بچه نمیخوام اونم بی دلیل. قبول میکردی؟ یا فقط کار خودتو میکردی؟ *یکم داد، بغض
+من از کسی ک حتی نمیتونه خودشو کنترل کنه ک سرم داد نزنه بچه نمیخوام*داد"
...
شوگا:"ات؟ دلت درد میکنه؟ (متوجه نشده قرص چیه)
+خوبم
(براید بغلت میکنه، میزارتت رو کاناپه تو بغلش و شکمت و ماساژ میده)
_ببخشید اگر زیاده روی کردم
+ببخشید ک نمیتونم آرزوی پدر شدنت و برآورده کنم
_تنها چیزی ک برام مهمه تویی و خوشحالیت. آره خیلی دوست داشتم بچه دار شم، ولی همین الان ی بچه کوچولو خوشگل دارم*لبخند برای اینکه ناراحت نشی
ولی خب اگر میدونست تو همه ی این سالها خیلی راحت میتونست بچه دار بشه ولی تو خیلی بی رحمانه ازش دریغ کردی، شاید ازت بدش نیاد، ولی هیچوقت نمی بخشتت..."
...
جیهوپ:"تو، تو میتونستی فقط بهم بگی، همین
+من فقط ترسیدم
(محکم بغلت میکنه)
_هر وقت فکر کردی میتونی خانوادمونو کامل کنی بهم بگو، من همیشه منتظر لحظه ی س نفره شدمون هستم"
استعدادم خشک شده⃢☻:)
حالم قابل توصیف نیست⃢☻
پیج رمانمـ
@kim_rn2
۳۱.۸k
۲۹ آذر ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۷)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.