²scenario

جیمین:"جیمین مدیر دانشگاهت بود. ی روز بخواطر گندکاریات ازت میخواد بری دفترش.
ی لباس سرهمی جذب چرم پوشیده بودی و موهاتم باز بود. بدون در زدن رفتی داخل ک چشماش روت گیر کرد
+سلام آقای پارک*تکون دادن دست، حالت تمسخر
_بشین
+عیبی نداری میبخشمت. میرم از اول میام این دفعه زبونتو نکن تو کونــ... یعنی سلام کن
*رفتی دوباره اومدی
+سلام آقای پارک*تکون دادن دست، حالت تمسخر
_سلام خانم کیم*اداتو درآورد
+حیف ک حوصله ندارم وگرنه ی لگد مهمونم بودی. خب بنال
_من مدیر دانشگاهتم
+باش
_و همسر آیندت
+خب ب چپ... چی زر زدی؟ *ی حالتی شدی انگار خوشت اومده، ی سیب برداشتی و رو میزش نشستی.
_باید از دست تو چیکار کنم؟
+فشار بخور
*دستاشو دوطرفه رو میز گذاشت و روت خم شد. چشماشو بست و مماخشو رو مماخت کشید.
_میخوام تا ابد اینجا بمونم
+ولی من کار دارم پارک. *از رو میزش میپری پایین
*میری بیرون دستگیره درو میگیری و ی حالت نیمه باز میکنی و از همونجا خودتو میاری تو و میگی
_بابای*دست تکون دادن"
...
تهیونگ:"همه دوستات رفته بودن، ولی تو تو کلاس موندی. لوازم نقاشیتو در آوردی و شروع کردی ب کشیدنش. با جزئیات تمام چیزایی ک ازش یادت بود و کشیدی.
چشماش
موهاش
لباش
بینیش
دستاش
حیف ک بو کشیدنی نیست، وگرنه اصلی ترین چیزش عطرشه...
حواست ب هیجا نبود و مشغول بودی. یهو دستی رو شونت حس کردی. سرتو آوردی بالا ک بوسیدت
_ببخشید ک دیر قلب مهربونت و کشف کردم... :)"
...
جونگ کوک:"از زنگ ناهار برگشتین سر کلاس، دره کلاس باز کردی ک دیدی کوک داره رو تخته مینویسه:
*دوست دارم کیم اتـــ*
همه شروع کردن ب خندیدن ک با نگات بهشون فهمیدی ساکت شن.
آروم رفتی سمت تخته، گچ و از دستش گرفتی و کنار نوشتش نوشتی:
*عاشقتم جئون جونگ کوک*
(در حد توصیف نشدنی جئون:) "



استعدادم خشک شده⃢☻:)
حالم قابل توصیف نیست⃢☻
*اُنگُش خایلِش: به معنی توصیف نشدنی
پیج رمانمـ
@kim_rn2
دیدگاه ها (۱۹)

scenario½

scenario²

senario½

²scenario

کیوت ولی خشن پارت ۲۰تازه متوجه شدی چه خبره دستتو اوردی بالا ...

کیوت ولی خشن پارت ۱۵اونم سرعت ماشینو کم کردو تو رو کشوند رو ...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط