من برگشتم گیلیلیلی
من برگشتم گیلیلیلی🙂
چند پارتی؟!
(نمره)
با عصبانیت بهش نگاه کردم که یجا پارک کرد و بعد از نیم نگاهی گفت:
"نگا کن ترو خدا من الان باید ازت عصبانی باشم حالا باید نازتم بکشم!
با داد گفتم:
"نکنه اون من بودم که واسه نمره این ادا ها رو در میاووردم؟من بودم؟ جواب بده دیگه آرهه؟"
"ات!داد نزن."
"میخوام بزنم به کسی مربوط نیست حتی به ت.."
حرفم با سوزشی که روی گونم احساس کردم قطع شد.
یعنی واقعا اون الان منو زد؟
همه کار کرده بود .
حتی به بدترین شکل های ممکن منو تنبیه کرده بود ولی کتک؟نه!
هنوز توی شک بودم حتی حرکتی از خودم نداشتم که دوباره راه افتاد ..کمی بعد به خودم اومدم و با صدای آروم اما محکم گفتم:
"بزن بغل"
جوابی نشنیدم
"گفتم بزن بغل"
بازم حرفی نزد
در ماشینو باز کردمو لب زدم:
"اگه اینکارو نکنی خودمو پرت میکنم..میدونی که اینکار از دستم بر میاد پس بزن کنارر"
"اون در کوفتی رو ببند"
"باشه میبندم، ولی بعد از اینکه خودم از توش رفتم بیرون"
عربده کشید
"گفتم ببندددد"
کم نیاوردم و مثل خودش عربده کشیدم:
چند پارتی؟!
(نمره)
با عصبانیت بهش نگاه کردم که یجا پارک کرد و بعد از نیم نگاهی گفت:
"نگا کن ترو خدا من الان باید ازت عصبانی باشم حالا باید نازتم بکشم!
با داد گفتم:
"نکنه اون من بودم که واسه نمره این ادا ها رو در میاووردم؟من بودم؟ جواب بده دیگه آرهه؟"
"ات!داد نزن."
"میخوام بزنم به کسی مربوط نیست حتی به ت.."
حرفم با سوزشی که روی گونم احساس کردم قطع شد.
یعنی واقعا اون الان منو زد؟
همه کار کرده بود .
حتی به بدترین شکل های ممکن منو تنبیه کرده بود ولی کتک؟نه!
هنوز توی شک بودم حتی حرکتی از خودم نداشتم که دوباره راه افتاد ..کمی بعد به خودم اومدم و با صدای آروم اما محکم گفتم:
"بزن بغل"
جوابی نشنیدم
"گفتم بزن بغل"
بازم حرفی نزد
در ماشینو باز کردمو لب زدم:
"اگه اینکارو نکنی خودمو پرت میکنم..میدونی که اینکار از دستم بر میاد پس بزن کنارر"
"اون در کوفتی رو ببند"
"باشه میبندم، ولی بعد از اینکه خودم از توش رفتم بیرون"
عربده کشید
"گفتم ببندددد"
کم نیاوردم و مثل خودش عربده کشیدم:
- ۳.۴k
- ۰۹ اردیبهشت ۱۴۰۴
دیدگاه ها (۱)
در حال بارگزاری
خطا در دریافت مطلب های مرتبط