رقص با بارون

࣪ ᳝⋆ رقص با بارون
#تکپارتی
#جیهوپ
﹙هآیون _ ، هوسوک +﹚
                      ﹏﹏﹏﹏﹏﹏﹏﹏﹏﹏﹏

_از پنجره به بیرون خیره شده بودم بارون شدیدی  میومد ، قطره های بارون به پنجره برخورد می‌کرد و سر می‌خورد پایین ؛ لبخندی زدم ؛ ذوقی داشتم ، عاشق قدم زدن زیر بارون ، رقصیدن و ..
با اینکه لباس چندان مناسبی نپوشیده بودم اما کفشام پام کردم و بدون اینکه چتری بردارم بیرون رفتم.
روی چمن ها شبنم های بارون دیده می‌شد.)
هوا خنک بود اما سرد نبود .
اگر می‌فهمید که اومدم بیرون زیر بارون فقط با تاپ و شلوارک قطعا منو میکشت))
حس خوبی داشتم !!
حس آزادی میکردم :)

+حدس میزدم که دوباره با همه ی لجبازیش رفته بیرون ، داخل خونه شدم و با 
دیدنش با اون وضع چشام داشت از حدقه میزد بیرون . سریع رفتم بیرون پیشش و چترمو باز کردم و بالا سرش گرفتم

_دیگه برخورد قطره های بارون رو با سرم حس نمیکردم به بالا سرم نگاهی کردم ؛ چتر رو دیدم ، سریع برگشتم و خودمو تو بغل گرم و نرمش جا کردم.
+بارم کار خودتو کردی ¿
_خنده ای کردم و دستشو گرفتم و باهم دویدیم. اون یکی دستشم گرفتم ولب زدم :
_میای برقصیم¿¿
+البته...
_دستشو گرفتم و شروع به رقصیدن کردیم ؛
انگار باد و بارون با صدا و ملودی که داشتن برامون اهنگ میزدن و ماهام میرقصیدیم
࣪ ᳝⋆
_حس خوبی داشت :))
_هوا داشت سردتر میشد
+بریم تو .. ؟..سرده
_اوکی
+دستشو گرفتم و داخل خونه رفتیم .لباسامون خیس بود ، الان که دوش آب گرم می‌چسبه
_اوهومم
_هرکدوم جدا رفتیم یه دوش چند مینی گرفتیم  و لباس گرم پوشیدیم
+نظرت چیه یه قرص مسکن بخوریم تا مثل دفعه های پیش سرما نخوردیم
_باشه " لبخند
_میشه بریم بخوابیم ؟!
+بله
_رفتیم و روتختی دراز کشیدیم رومو به سمتش برگردونم و رفتم  و خودمو تو بغلش 
فرو بردم )))

_دوستت دارم هوباا :))       ‹𝟹
+ " بوسه ای رو پیشونیش گذاشتم و گفتم:
+منم  دوستت دارم فرشتم𔘓↭.
           و سیاهی﹏﹏

پایان🌝🎀✨

مایل به حمایت ¿
دیدگاه ها (۱۶)

#سناریو_تصویری #سناریو_جونگکوک#درخواستی★تو و کوک باهم بوکس ت...

من میخواهم جای اشک هایت زندگی کنم☾︎‌         ‌داخل چشمانت مت...

نمیدونم !پست موقت باشه !

#سناریو_تصویری #سناریو_جیمین #درخواستی★تو داشتی باهاش حرف می...

࣪ ᳝⋆ رقص با بارون 🎐#تکپارتی#جیهوپ ﹙نیلا _ ، هوسوک +﹚        ...

اولین دیدار

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط