مافیا در شب پارت اول
مافیا در شب پارت اول
#لیسا
همه جا تاریک بود صدای نم نم بارون با رعدو برق قاطی شد وویی چه خوف انگیز پووف تمرکز کن موهام رو که خیس شده بود زدم پشت گوشم کلتم رو گذاشتم پشت کمرم یه چاقو هم بستم پام از دیوار کشیدم بالا سیم خاردار داشت یه پوزخند زدم هه با یه پرش پریدم اونور دیوار از درخت کشیدم بالا
وجدان :به میمون گفتی برو من جان هستم
شات آپ بابا بیا میخام خفن باشم تو نمیزاری ببین دخترا منتظرن پس حرف نزن .
وجدان :لیاقت میخاد با من حرف زدن
هعییی لبهی پنجره رو گرفتم و خودم رو کشیدم بالاهووف در پنجره رو باز کردم خب دیگه فکر کنم روز مرگش نزدیکه کیم ها اون کسی که ۱ دونه از محموله هام رو لو داد جالبه یه نیشخند کلت رو به آرومی در آوردم .
کیم ها اون :
احساس کردم کسی تو اتاقمه بیدار شدم رعدو برق زد و من تو اون نور سایه کسی رو دیدم تا خاستم داد بزنم نگهبان بیهوش شدم .
لیسا :
لوله خفه کن رو گذاشتم رو اسلحم و یه تیر خلاصش کردم .مثل تمام اونایی که کشته بودم با طناب بستمش و ماسکم رو که یه آرم یه پروانه سیاه روش بود رو انداختم کنارش .
دوربین ها رو هم که خیلی وقته از کار انداخته جیسو
جنازه رو انداختم بین نگهبان ها به هرج و خرجی که بینشوت بود یه پوزخند زدم از دیوار کشیدم بالا و پریدم پایین رفتم سمت ماشینم که یه پورشه مشکی بود .
و حرکت کردم سمت خونه
کامنت بزارید ها
#لیسا
همه جا تاریک بود صدای نم نم بارون با رعدو برق قاطی شد وویی چه خوف انگیز پووف تمرکز کن موهام رو که خیس شده بود زدم پشت گوشم کلتم رو گذاشتم پشت کمرم یه چاقو هم بستم پام از دیوار کشیدم بالا سیم خاردار داشت یه پوزخند زدم هه با یه پرش پریدم اونور دیوار از درخت کشیدم بالا
وجدان :به میمون گفتی برو من جان هستم
شات آپ بابا بیا میخام خفن باشم تو نمیزاری ببین دخترا منتظرن پس حرف نزن .
وجدان :لیاقت میخاد با من حرف زدن
هعییی لبهی پنجره رو گرفتم و خودم رو کشیدم بالاهووف در پنجره رو باز کردم خب دیگه فکر کنم روز مرگش نزدیکه کیم ها اون کسی که ۱ دونه از محموله هام رو لو داد جالبه یه نیشخند کلت رو به آرومی در آوردم .
کیم ها اون :
احساس کردم کسی تو اتاقمه بیدار شدم رعدو برق زد و من تو اون نور سایه کسی رو دیدم تا خاستم داد بزنم نگهبان بیهوش شدم .
لیسا :
لوله خفه کن رو گذاشتم رو اسلحم و یه تیر خلاصش کردم .مثل تمام اونایی که کشته بودم با طناب بستمش و ماسکم رو که یه آرم یه پروانه سیاه روش بود رو انداختم کنارش .
دوربین ها رو هم که خیلی وقته از کار انداخته جیسو
جنازه رو انداختم بین نگهبان ها به هرج و خرجی که بینشوت بود یه پوزخند زدم از دیوار کشیدم بالا و پریدم پایین رفتم سمت ماشینم که یه پورشه مشکی بود .
و حرکت کردم سمت خونه
کامنت بزارید ها
۱۲.۵k
۱۱ فروردین ۱۴۰۰
دیدگاه ها (۱۵)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.