* *عشق و نفرت * *
*_*عشق و نفرت *_*
پارت ششم :
راوی:
فی آر سمت چایخانه دوید.
فی آر:
پیشخدمت آقای تانگ لیان کجاست؟
پيشخدمت :
بانو....
فی آر:
من آدم بدی نیستم فقط از ایشون یه درخواست دارم.
پیشخدمت :
بانو متاسفم اون آقا همین چند دقيقه پیش رفت.
فی آر:
چی؟ یعنی اگه با اون پسره ی..... بحث نمی کردم می رسیدم بهش.
پیشخدمت :
خانم بهتره از اينجا زودتر برید.
فی آر:
برای چی؟
پيشخدمت :چون بازار سیاه فقط شب ها بازه.
فی آر:
وای نه داره دیر میشه، بهتره زوتر برم خونه. ممنون که یاد آوری کردین.
راوی :
فی آر به سمت خونه راه افتاد.
خدمت کار فی آر(میونگ شی):
بانوی جوان بیدار شید، بانوی جوان، بانو فی آر.... دارم وارد اتاق میشم.
بانوی من شما کجایید؟ نکنه بانو دیشب وقتی من از اتاق رفتم بیرون از خونه جیم شده رفته قمار خونه، درسته! برای همین دیشب زودتراز بقیه وقت ها خوابید حتماً هنوز تأثیر شراب از بین نرفته و خواب مونده. حالا جواب ارباب رو چی بدم؟
فی آر:
برای چی جواب، ارباب رو بدی؟
میونگ شی:
آخه بانوی جوان... بانوی جوان ایشون رفته.... صبر کن بانوی من شما اینجا چی کار می کنید؟
پارت ششم :
راوی:
فی آر سمت چایخانه دوید.
فی آر:
پیشخدمت آقای تانگ لیان کجاست؟
پيشخدمت :
بانو....
فی آر:
من آدم بدی نیستم فقط از ایشون یه درخواست دارم.
پیشخدمت :
بانو متاسفم اون آقا همین چند دقيقه پیش رفت.
فی آر:
چی؟ یعنی اگه با اون پسره ی..... بحث نمی کردم می رسیدم بهش.
پیشخدمت :
خانم بهتره از اينجا زودتر برید.
فی آر:
برای چی؟
پيشخدمت :چون بازار سیاه فقط شب ها بازه.
فی آر:
وای نه داره دیر میشه، بهتره زوتر برم خونه. ممنون که یاد آوری کردین.
راوی :
فی آر به سمت خونه راه افتاد.
خدمت کار فی آر(میونگ شی):
بانوی جوان بیدار شید، بانوی جوان، بانو فی آر.... دارم وارد اتاق میشم.
بانوی من شما کجایید؟ نکنه بانو دیشب وقتی من از اتاق رفتم بیرون از خونه جیم شده رفته قمار خونه، درسته! برای همین دیشب زودتراز بقیه وقت ها خوابید حتماً هنوز تأثیر شراب از بین نرفته و خواب مونده. حالا جواب ارباب رو چی بدم؟
فی آر:
برای چی جواب، ارباب رو بدی؟
میونگ شی:
آخه بانوی جوان... بانوی جوان ایشون رفته.... صبر کن بانوی من شما اینجا چی کار می کنید؟
۳۶۶
۰۳ آذر ۱۴۰۳
دیدگاه ها
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.