پارت ۲۱ زندگی با بی تی اس
پارت ۲۱ زندگی با بی تی اس
رفتیم تو تراس تا بپرم طبقه بالا تو ذهنم به خودم بد و بیراه گفتم ( اخه دیوونه چرا همچین زری زدی الان میخوای چه غلطی کنی)
با هر زور و زحمتی بود رفتم بالا
تو تراس طبقه بالا یه پیر زن بود تا منو دید شروع کرد به جیغ داد که کمک دزد اومده دزد دزد کمک
من : اااا مادر جان من دخترتما یادت رفته
پیرزنه یکم فکر کرد و گفت : تویی دخترم چرا دستت خونیه
من : ااااا فعلا بریم تو توضیح میدم
یواشکی پایین و نگاه کردم اعضا رو دیدم انگار که پدر مادرشون رفته بودن رفتم تو
پیر زنه دستم رو پانسمان کرد
من : مادر جان من دیگه برم
پیر زن : کجا میخوای بری شب بمون
من : کار دارم باید برم
پیر زن : باشه
از در رفتم بیرون داشتم میرفتم طبقه پایین که دیدم پیر زنه پشت سرم داره میاد اهمیتی ندادم و رفتم تو خونه در رو پشت سرم بستم به در تکیه دادم یه نفس عمیق کشیدم و گفتم : اوخیش چه سیریشی بود پیر زنه
سرمو بردم بالا و اعضا دست به سینه به مبل تکیه داده بودن اب دهنمو قورت دادم
من : الان شما میخواین منو بزنید
اعضا : شک داری
من : مثل دفعه قبل جشن پتو میگیرین
اعضا : نه
من : پس چی
اعضا : بادست میزنیم
من : اهان
یه نگاه به چپ کردم یه نگاه به راست و پا به فرار گذاشتم نامجون دستمو گرفته بود و نمیذاشت فرار کنم انقد زور زدم افتادم
نامجون : دیگه تلاش نکن
من : اوکی
افتادن روم و به قصد کشت کتکم زدن
من : ای کشتین منو
اعضا : حقته
دوباره افتادن به جونم
یه دفعه در خونه باز شد
اعضا دست از کتک زدنم برداشتن
برگشتن تا ببینن کیه
پیر زن : چرا نوه منو کتک میزنید
جیمین : ببخشید شما کی هستی اومدی تو خونه ما
پیر زن : اومدم دنبال نوم
جین : این نوه شما نیست فامیل ماست
پیر زن : این نوه منه
جیهوپ : این فامیل ماست
پیر زن : جدا
جین : بله
پیر زن : ببخشید مزاحم شدم
من هم از فرصت استفاده کردم و بدو بدو رفتم تو اتاقم و در رو قفل کردم
بعد اینکه پیر زنه رفت اعضا خواستن تا دوباره منو بزنن ولی وقتی برگشتن خبری از من نبود
جیمین : کجا غیبش زد
جیهوپ : دوباره نامرعی شد
تهیونگ : هی کجایی
جونگکوک: فرار کرده
نامجون : حتما تو اتاقشه
جین : اره حتما تو اتاقشه
شوگا در حالی که داشت میخورد گفت : موفق باشید
اعضا اومدن دم اتاقم هرچقدر در زدن جواب ندادم
جین: سوگول اگه تو اتاقی بیا بیرون کاریت نداریم نامجون : شاید خوابه
جیهوپ : کلید یدک ندارید
جیمین : مطمئنید که تو اتاقه
تهیونگ : شاید حالش بد باشه
جونگکوک : راستی یه کلید یدک داریم
اعضا : خب کجاس
جونگکوک : خب تو اتاق سوگوله
اعضا : میشه حرف نزنی
جونگکوک : چرا که نه
رفتیم تو تراس تا بپرم طبقه بالا تو ذهنم به خودم بد و بیراه گفتم ( اخه دیوونه چرا همچین زری زدی الان میخوای چه غلطی کنی)
با هر زور و زحمتی بود رفتم بالا
تو تراس طبقه بالا یه پیر زن بود تا منو دید شروع کرد به جیغ داد که کمک دزد اومده دزد دزد کمک
من : اااا مادر جان من دخترتما یادت رفته
پیرزنه یکم فکر کرد و گفت : تویی دخترم چرا دستت خونیه
من : ااااا فعلا بریم تو توضیح میدم
یواشکی پایین و نگاه کردم اعضا رو دیدم انگار که پدر مادرشون رفته بودن رفتم تو
پیر زنه دستم رو پانسمان کرد
من : مادر جان من دیگه برم
پیر زن : کجا میخوای بری شب بمون
من : کار دارم باید برم
پیر زن : باشه
از در رفتم بیرون داشتم میرفتم طبقه پایین که دیدم پیر زنه پشت سرم داره میاد اهمیتی ندادم و رفتم تو خونه در رو پشت سرم بستم به در تکیه دادم یه نفس عمیق کشیدم و گفتم : اوخیش چه سیریشی بود پیر زنه
سرمو بردم بالا و اعضا دست به سینه به مبل تکیه داده بودن اب دهنمو قورت دادم
من : الان شما میخواین منو بزنید
اعضا : شک داری
من : مثل دفعه قبل جشن پتو میگیرین
اعضا : نه
من : پس چی
اعضا : بادست میزنیم
من : اهان
یه نگاه به چپ کردم یه نگاه به راست و پا به فرار گذاشتم نامجون دستمو گرفته بود و نمیذاشت فرار کنم انقد زور زدم افتادم
نامجون : دیگه تلاش نکن
من : اوکی
افتادن روم و به قصد کشت کتکم زدن
من : ای کشتین منو
اعضا : حقته
دوباره افتادن به جونم
یه دفعه در خونه باز شد
اعضا دست از کتک زدنم برداشتن
برگشتن تا ببینن کیه
پیر زن : چرا نوه منو کتک میزنید
جیمین : ببخشید شما کی هستی اومدی تو خونه ما
پیر زن : اومدم دنبال نوم
جین : این نوه شما نیست فامیل ماست
پیر زن : این نوه منه
جیهوپ : این فامیل ماست
پیر زن : جدا
جین : بله
پیر زن : ببخشید مزاحم شدم
من هم از فرصت استفاده کردم و بدو بدو رفتم تو اتاقم و در رو قفل کردم
بعد اینکه پیر زنه رفت اعضا خواستن تا دوباره منو بزنن ولی وقتی برگشتن خبری از من نبود
جیمین : کجا غیبش زد
جیهوپ : دوباره نامرعی شد
تهیونگ : هی کجایی
جونگکوک: فرار کرده
نامجون : حتما تو اتاقشه
جین : اره حتما تو اتاقشه
شوگا در حالی که داشت میخورد گفت : موفق باشید
اعضا اومدن دم اتاقم هرچقدر در زدن جواب ندادم
جین: سوگول اگه تو اتاقی بیا بیرون کاریت نداریم نامجون : شاید خوابه
جیهوپ : کلید یدک ندارید
جیمین : مطمئنید که تو اتاقه
تهیونگ : شاید حالش بد باشه
جونگکوک : راستی یه کلید یدک داریم
اعضا : خب کجاس
جونگکوک : خب تو اتاق سوگوله
اعضا : میشه حرف نزنی
جونگکوک : چرا که نه
۲۱.۸k
۲۱ آبان ۱۴۰۱
دیدگاه ها
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.