پارت ۱۹ زندگی با بی تی اس
پارت ۱۹ زندگی با بی تی اس
جیهوپ : مامان باباهامون اومدن
نامجون : هیچ حرفی نمیزنی
من : باشه
مامان باباشون اومدن تو
بعد سلام و احوال پرسی رفتن و روی مبل نشستند
من رفتم بالا سر جیهوپ و شوگا وایسادم
تا نیم ساعت همه چی اوکی بود
من از فرصت استفاده کردم و هرچی سوال تو مغذم بود رو از جیهوپ پرسیدم : بابات چیکارس، مامانت خونه داره، چند تا خواهر و بردار داری، رابطه مامان باباهاتون چطوریه، چطوری باهم اشنا شدن، اسم مامان باباهاتون چیه، بقیه اعضا چند تا خواهر برادر دارن، بابا های اونا چیکارن،
بابای جیهوپ داشت صحبت میکرد
جیهوپ از سوالای من اعصابش خرد شد و گفت : اه خفه شو دیگه مخمو خوردی
یه دفعه بابای جیهوپ گفت : چی با من بودی
جیهوپ : ااااا نه نه با شوگا بودم
شوگا : من اصلا حرف نزدم
جیهوپ :( اروم جوری که فقط شوگا بشنوه)اون ماجرا بودش..
شوگا : اها حواسم نبود ببخشید
داشتم با موهای شوگا ور میرفتم هی پیچش میدادم و با موهاش بازی میکردم .که مامان شوگا گفت : چرا موهات داره رو هوا تکون میخوره
شوگا محکم زد تو دستم و گفت : باد بهش میخوره
من: ایییی دردم گرفت
بابای نامجون : صدا کی بود
نامجون : دختر همسایه بود
مامان جین خواست بره دسشویی
وقتی از دسشویی برگشت به جین گفت که بیاد اشپزخونه تا بهش چیزی بگه
جین به اشپز خونه رفت
مامان جین : جین
جین : بله
مامان جین: تو خونتون یه دختر زندگی میکنه
جین: نه چطور مگه
مامان جین : اخه تو سطل اشغال دسشویی نوار بهداشتی بود
جین : ااااا حتما خیالاتی شدی اخه ما هفتا پسریم
مامان جین : وا یعنی چی خیالاتی شدم
جین اروم گفت : سوگول دستم بهت برسه میکشمت
جیهوپ : مامان باباهامون اومدن
نامجون : هیچ حرفی نمیزنی
من : باشه
مامان باباشون اومدن تو
بعد سلام و احوال پرسی رفتن و روی مبل نشستند
من رفتم بالا سر جیهوپ و شوگا وایسادم
تا نیم ساعت همه چی اوکی بود
من از فرصت استفاده کردم و هرچی سوال تو مغذم بود رو از جیهوپ پرسیدم : بابات چیکارس، مامانت خونه داره، چند تا خواهر و بردار داری، رابطه مامان باباهاتون چطوریه، چطوری باهم اشنا شدن، اسم مامان باباهاتون چیه، بقیه اعضا چند تا خواهر برادر دارن، بابا های اونا چیکارن،
بابای جیهوپ داشت صحبت میکرد
جیهوپ از سوالای من اعصابش خرد شد و گفت : اه خفه شو دیگه مخمو خوردی
یه دفعه بابای جیهوپ گفت : چی با من بودی
جیهوپ : ااااا نه نه با شوگا بودم
شوگا : من اصلا حرف نزدم
جیهوپ :( اروم جوری که فقط شوگا بشنوه)اون ماجرا بودش..
شوگا : اها حواسم نبود ببخشید
داشتم با موهای شوگا ور میرفتم هی پیچش میدادم و با موهاش بازی میکردم .که مامان شوگا گفت : چرا موهات داره رو هوا تکون میخوره
شوگا محکم زد تو دستم و گفت : باد بهش میخوره
من: ایییی دردم گرفت
بابای نامجون : صدا کی بود
نامجون : دختر همسایه بود
مامان جین خواست بره دسشویی
وقتی از دسشویی برگشت به جین گفت که بیاد اشپزخونه تا بهش چیزی بگه
جین به اشپز خونه رفت
مامان جین : جین
جین : بله
مامان جین: تو خونتون یه دختر زندگی میکنه
جین: نه چطور مگه
مامان جین : اخه تو سطل اشغال دسشویی نوار بهداشتی بود
جین : ااااا حتما خیالاتی شدی اخه ما هفتا پسریم
مامان جین : وا یعنی چی خیالاتی شدم
جین اروم گفت : سوگول دستم بهت برسه میکشمت
۲۳.۰k
۲۱ آبان ۱۴۰۱
دیدگاه ها
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.