تاکنون دیوانه وار اسم کسی بوسیده ای

.

تاکنون دیوانه وار اسم کسی بوسیده ای
نیمه شب در آینه با خنده اش خندیده ای

چشم بر در ،خنده بر لب،اشک هم در دیدگان
سالها با یاد او با ساز او رقصیده ای

راستی پیش آمده با ترس از دست دادنش
همچو طفلی از نبود مادرش ترسیده ای

اولین دیدار مانده خاطرت یک روز خوب
باز هر هفته به یادش در سماع چرخیده ای

با خیال اولین دیدار او عصری قشنگ
صبح ها با فکر آن عصرقشنگ بالیده ای

من نمی دانم چنان لیلای مجنون کش شد
حال او را از هوا، از آینه، باد صبا پرسیده ای..

#نظامی




💫🎋
دیدگاه ها (۱)

‌امشب از آمدنت ، شور ز دف می‌باردباغ ، گل بر تنم از شوق و شع...

بوسه ای می خواستم او صد بغل آورده بود ناز شستش از کجا این قد...

بی تو بی تاب ترین پنجره این شهرمبی تو ای کاش ترین حسرتِ یک د...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط