امشب از آمدنت شور ز دف میبارد

‌امشب از آمدنت ، شور ز دف می‌بارد

باغ ، گل بر تنم از شوق و شعف می‌کارد

واژه‌ها صف زده‌اند ، بر در و دیوار دلم

باز با رقص قلم ، طبع تَرَم ، می‌بارد

از قیام قلمم ، بانگ سپیدی سر زد

شعر چشمان سیاهت ، غزلی انگارد

نُت به نُت ساز کنم ، قصه‌ی دلتنگی‌ را

تا بدانی سخن از ، غصه‌ی هجران دارد

روی قلبم شده‌ای حَک ، که تو دلدار منی

هر تپش ، یاد تورا ، یاد خودم می‌آرد

تا خرابات دلت آمده‌ام ، تا دل تو

یادِ #فرزانه‌ی آزرده ، به دل بسپارد

#بغض_خاموش ، لبِ بسته ، تنِ بی‌جان را

گر که دستان تو در گور خودم بگذارد ،

وقت تلقین ، نفسی تازه کند #قاصدعشق

آخرین هُرم نفس ، زنده مرا می‌دارد




#فرزانه_بابایی (قاصدعشق)

❤❤
دیدگاه ها (۱)

‌وقتی که من عاشق شدم، لیلا چنین عاشق نبودمن واله و شیدا ولی،...

سرانجام از غم تو استکان در دست می میرم پس از يك عمر تقوا پیش...

.تاکنون دیوانه وار اسم کسی بوسیده اینیمه شب در آینه با خنده ...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط