تک پارتی درخواستی
وقتی با اعضا دارن فیلمی که بازی کردیم (مثلا بازیگر خیلی معروف هستیم)وبعد یه پسره رو داخل فیلم میبوسیمش و اون حسودیش میشه
خواب گاه تاریک بود فقط نور ملایم و کم ماه از پنجره نیمه باز وارد میشد چانگبین با عجله فیلم رو گذاشت و از کنار تلوزیون کنار اومد نصف اعضا روی مبل بودن و نصفشون و روی زمین جلوی بقیه نشسته بودن توی دست هر کدوم یه کاسه پفیلا و برای اطمینان چندتا خوراکی دیگه هم کنار هر کدومتون بود فیلم شروع شد (فیلمی که بازی کرده سینمایی بوده)خواب گاه توی سکوت رفت صدایی جز صدای آغاز فیلم نبود اولش یه معرفی نامه کوتاهی بود....
از چهره ی ات شروع شد(نقش اصلی بود)اعضا با دیدن ات یه جیغ بلندی کشیدن طولی نکشید که این صدا پایین اومد داستان فیلم اینجوری بود که ات یک دختری پولدار هست که داخل دبیرستان عاشق یه پسر میشه طولی نمیکشه که میفهمه اون پسره هم از ات خوشش میاد اینا تصمیم میگیرن قرار بزارن...
توی همون قرار اول پسره دست ات رو میگیره و میاد جلو و لباش رو روی لبای ات فیکس میکنه...
ات از خجالت سرخ شده بود اعضا با نگاه کردن به اون صحنه ناخداگاه خنده شون میگرفت(از خودم الهام گرفتم🥸)...
اون طرف هانی نشسته بود و با دستی که داشت روی بالشت رو چنگ مینداخت از عصبانیت و حسادت توجه چان به هان جلب شده...
چان:هان پارش کردی چته ات داره میبوسه تو چرا خجالت میکشی🤨
سونگمین:فک نکنم خجالت باشه بیشتر حسادته😆
هان:خب مشکل من همینه تا وقتی من هستم چرا کس دیگه ای باید بوسیده بشه توسط ات منم دلم میخواد...
ات اجازه نداد هان حرفش.روادامه بده و لبای خودش رو روبی لبای هان گذاشت بدون لحطه ای فکر کردن...
و اعضایی که متعجب نگاه میکردن کم مونده بود بیان تو حلقتون هیونجین از همه نزدیکتر شده بود تا این صحنه رو ببینه تا جایی که میتونست صدای نفس هاتون رو هم بشنوه
جونگین:عا تاحالا از این نزدیکی کیس ندیده بودم
چان:بچه تو چشات بازه که
جونگین:یا ات از من کوچیکتره داره میبوسه بعد به من میگی.ولم کنین😭
با شنیدن حرف جونگین به خودت اومدی و از هان جدا شدی با خجالت به اعضا نگاه کردی در حالی که.داشتی خودت رو به کوچه علی چپ میزدی فلیکس برای حمایت گفت
فلیکس:اشکال نداره حالا پیش میاد دیگه😃
لینو:آره ولی خوب رفتین😅
چان:ول کنین بابا بیاین فیلم رو ببینیم
هان دستش رو دورت حلقه کرد و موقع فیلم دیدن هر از گاهی سرتو میبوسید....
*پایان*
خواب گاه تاریک بود فقط نور ملایم و کم ماه از پنجره نیمه باز وارد میشد چانگبین با عجله فیلم رو گذاشت و از کنار تلوزیون کنار اومد نصف اعضا روی مبل بودن و نصفشون و روی زمین جلوی بقیه نشسته بودن توی دست هر کدوم یه کاسه پفیلا و برای اطمینان چندتا خوراکی دیگه هم کنار هر کدومتون بود فیلم شروع شد (فیلمی که بازی کرده سینمایی بوده)خواب گاه توی سکوت رفت صدایی جز صدای آغاز فیلم نبود اولش یه معرفی نامه کوتاهی بود....
از چهره ی ات شروع شد(نقش اصلی بود)اعضا با دیدن ات یه جیغ بلندی کشیدن طولی نکشید که این صدا پایین اومد داستان فیلم اینجوری بود که ات یک دختری پولدار هست که داخل دبیرستان عاشق یه پسر میشه طولی نمیکشه که میفهمه اون پسره هم از ات خوشش میاد اینا تصمیم میگیرن قرار بزارن...
توی همون قرار اول پسره دست ات رو میگیره و میاد جلو و لباش رو روی لبای ات فیکس میکنه...
ات از خجالت سرخ شده بود اعضا با نگاه کردن به اون صحنه ناخداگاه خنده شون میگرفت(از خودم الهام گرفتم🥸)...
اون طرف هانی نشسته بود و با دستی که داشت روی بالشت رو چنگ مینداخت از عصبانیت و حسادت توجه چان به هان جلب شده...
چان:هان پارش کردی چته ات داره میبوسه تو چرا خجالت میکشی🤨
سونگمین:فک نکنم خجالت باشه بیشتر حسادته😆
هان:خب مشکل من همینه تا وقتی من هستم چرا کس دیگه ای باید بوسیده بشه توسط ات منم دلم میخواد...
ات اجازه نداد هان حرفش.روادامه بده و لبای خودش رو روبی لبای هان گذاشت بدون لحطه ای فکر کردن...
و اعضایی که متعجب نگاه میکردن کم مونده بود بیان تو حلقتون هیونجین از همه نزدیکتر شده بود تا این صحنه رو ببینه تا جایی که میتونست صدای نفس هاتون رو هم بشنوه
جونگین:عا تاحالا از این نزدیکی کیس ندیده بودم
چان:بچه تو چشات بازه که
جونگین:یا ات از من کوچیکتره داره میبوسه بعد به من میگی.ولم کنین😭
با شنیدن حرف جونگین به خودت اومدی و از هان جدا شدی با خجالت به اعضا نگاه کردی در حالی که.داشتی خودت رو به کوچه علی چپ میزدی فلیکس برای حمایت گفت
فلیکس:اشکال نداره حالا پیش میاد دیگه😃
لینو:آره ولی خوب رفتین😅
چان:ول کنین بابا بیاین فیلم رو ببینیم
هان دستش رو دورت حلقه کرد و موقع فیلم دیدن هر از گاهی سرتو میبوسید....
*پایان*
- ۱.۸k
- ۲۳ آذر ۱۴۰۴
دیدگاه ها (۲۳)
در حال بارگزاری
خطا در دریافت مطلب های مرتبط