برده طاقت از دلم روی مهت زیبای من

برده طاقت از دلم روی مَهَت زیبای من
از شقایق ها سَری ای تک گُلِ مینای من
من ز داغِ عشقِ تو شبها نخوابم تا سحر
خستگیم را ببین در چهره و سیمای من
زُلفِ تو مثلِ غزل لعلِ لبانت چون عسل
می سرایم شعرِ چشمانِ ترا رعنای من
با تو قلبم پر ز مهر و مهربانی می شود
بی تو میمیرم دگر ای یارِ بی همتای من
در فراقِ روی ماهت ناله ها سر داده ام
گر نیایی وای من، ای وای من، ای وای من
ای طبیبِ من بیا دردِ مرا درمان نما
من مریضِ عشقم و تو بوعلی سینای من
می کنم فرشِ دلم گسترده زیرِ پای تو
عاشقم بر خنده ات ای دلبرِ شیدای من
دیدگاه ها (۸)

میسرایم عشق تو با چشم اشکبارم گلممی نشینی بردل و برروی اشع...

ﭘﯿﺶ ﻣﻦ ﺑﺎﺵ ﮐﻪ ﻧﺎﺩﯾﺪﻩ ﺧﺮﯾﺪﺍﺭ ﺗﻮﺍﻡﺍﯾﻦ ﻫﻤﻪ ﻧﺎﺯ ﻧﮑﻦ ﺗﺸﻨﻪ ﯼ ﺩﯾﺪﺍﺭ...

دلـم را می بری هر دم ولی آهسته آهستهفـراوان می کنـی دردم ولی...

مهربانی ؛ چشم بارانی چه می آید به توعاشقی  ؛ این حس روحانی چ...

Ⓜ️شدم مجنون و از من برده دل ؛لیلای چشمانتنگاهم کردی و آخر شد...

🌱🍒ناز چشمانت نهاده ... عشق بر سیمای تو...سر خوشم چون پروریدم...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط