دلم را می بری هر دم ولی آهسته آهسته
دلـم را می بری هر دم ولی آهسته آهسته
فـراوان می کنـی دردم ولی آهسته آهسته
شراب ناب چشمت را به جامم می کنی اما
شرابت می کُشد در دَم ولی آهسته آهسته
ندیدم خیری از دنیا و اینسان زندگی کردن
بزن این زندگی برهـم ولی آهسته آهسته
شدم محزون ودلخسته ازاین احساس تنهایی
به مـردن می رسد کارم ولی آهسته آهسته
از این دار مکافـات و قیامت هم نمیترسم
کـه من ترک دلم کردم ولی آهسته آهسته
بیـا و ایـن دم آخـر کمی اندیشه کن جانـا
از ایـن آه دل سـردم ولـی آهسته آهستـه..
فـراوان می کنـی دردم ولی آهسته آهسته
شراب ناب چشمت را به جامم می کنی اما
شرابت می کُشد در دَم ولی آهسته آهسته
ندیدم خیری از دنیا و اینسان زندگی کردن
بزن این زندگی برهـم ولی آهسته آهسته
شدم محزون ودلخسته ازاین احساس تنهایی
به مـردن می رسد کارم ولی آهسته آهسته
از این دار مکافـات و قیامت هم نمیترسم
کـه من ترک دلم کردم ولی آهسته آهسته
بیـا و ایـن دم آخـر کمی اندیشه کن جانـا
از ایـن آه دل سـردم ولـی آهسته آهستـه..
- ۴.۷k
- ۰۸ خرداد ۱۳۹۹
دیدگاه ها (۱۰)
در حال بارگزاری
خطا در دریافت مطلب های مرتبط