سناریو درخواستی

سناریو درخواستی
وقتی خوابی

نامجون : ات عزیزم بیا کتابی که میخواستی برات اوردم (دید که خوابت برده پتو برداشت روت کشید)

سوکجین : یوها هاااا
ات : چته مگه نمیبینی خواب بودم
خواب تو به من ربطی نداره بچه
ات : خدا شفات بده😔

یونگی : ایشون بیدار شد و دید که ات کنارش خیلی کیوت خوابیده بغلش کرد و دوباره گرفت خوابید

هوسوک : ایشون با اینکه خسته و کوفته تازه از تمرین برگشته بود با دیدن اینکه ات خوابیده چیزی نگفت و خودش کاراشو به تنهایی در سکوت انجام داد

جیمین : وقتی دید به طرز کیوتی خوابت برده بلندت کرد گذاشتت روی تخت

تهیونگ : موهاتو نوازش کرد و پیشونیت بوسید و کنارت خوابید

جونگکوک : چراغای اتاق خاموش کرد تا راحت تر بخوابی
دیدگاه ها (۱۲)

سناریو درخواستی وقتی با جیمین مستین و کیس میرید(عضو هشتم)نام...

کیوتیام ی سوالی دارم از این لقب که براتون گذاشتم خوشتون میاد...

سناریو درخواستی وقتی میبوسیشون نامجون : ات تو الان منو بوس ک...

Psycho killer(قاتل روانی)Part 34سوفیا همین که میخواست دست جی...

سناریو انهایپن 🥞

دوست پسر مافیایی

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط