سناریو درخواستی
سناریو درخواستی
وقتی با جیمین مستین و کیس میرید(عضو هشتم)
نامجون : ات هیچوقت فکر نمیکردم همچین کاری کنی (بله دیگ سعی کرد با خوندن کتاب روحیشو بهتر کنه)
سوکجین : ای دختره چشم سفید وایسا دارم برات (بعدشم با قابلمه میوفته دنبال ات )
یونگی : ایشون دیگر خواب و خوراک ندارن و در افق محو شده ان (بهتره مزاحم نشیم)
هوسوک : سانشاینم اخه چرا اینکارو کردی
ات : من مست بودم متاسفم
باش عشقم من باورت دارم
جیمین : ات تو جدی جدی منو بوسیدی
ات : بله بوسیدمت چون دوست دارم موچی
منم همینطور(و بله بزودی عروسی در راه است)
تهیونگ : ات تو واقعا .... چرا جیمین چرا من نه
کیم تهیونگ لطفا بد برداشت نکن فقط از روی مستی بود همین(و بله تهیونگم شکست عشقی خورد)
جونگکوک : همین الان پسش میگیری
اخه چجوری پسش بگیرم
پس خودم پسش میگیرم ( وبله دیگ.... سانسور اسلامی)
وقتی با جیمین مستین و کیس میرید(عضو هشتم)
نامجون : ات هیچوقت فکر نمیکردم همچین کاری کنی (بله دیگ سعی کرد با خوندن کتاب روحیشو بهتر کنه)
سوکجین : ای دختره چشم سفید وایسا دارم برات (بعدشم با قابلمه میوفته دنبال ات )
یونگی : ایشون دیگر خواب و خوراک ندارن و در افق محو شده ان (بهتره مزاحم نشیم)
هوسوک : سانشاینم اخه چرا اینکارو کردی
ات : من مست بودم متاسفم
باش عشقم من باورت دارم
جیمین : ات تو جدی جدی منو بوسیدی
ات : بله بوسیدمت چون دوست دارم موچی
منم همینطور(و بله بزودی عروسی در راه است)
تهیونگ : ات تو واقعا .... چرا جیمین چرا من نه
کیم تهیونگ لطفا بد برداشت نکن فقط از روی مستی بود همین(و بله تهیونگم شکست عشقی خورد)
جونگکوک : همین الان پسش میگیری
اخه چجوری پسش بگیرم
پس خودم پسش میگیرم ( وبله دیگ.... سانسور اسلامی)
- ۱۳.۵k
- ۲۷ اسفند ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۱۵)
در حال بارگزاری
خطا در دریافت مطلب های مرتبط