سنگدل
#سنگدل
part 37
_رومی فردا قراره باهم بریم جایی اگه میخوای لباس بگیریی..
جینو نگاهی به ساعت گوشیش انداخت
_خوب الان که ساعت 7 عه هنوز زمان داریم پاشو بریم لباس بگیریم
+چه لباسی؟؟
_برای فردا دیگه
+نمیگی فردا کجا میریم؟؟
_ی مهمونی مثل همونایی که همیشه میرفتیم با این فرق که این سری باهم میریم خرید و تو دوست دختر واقعیم هستی
رومی لبخندی زد
+دیوونه
جینو خندید
_خیله خوب پاشو برو لباست و بپوش
+باشهه
رومی بلند شد
به اتاق رفت
موهاش و شونه ای زد و پشت میز آرایش نشست و شروع به آرایش کرد
کرم..خط چشم..ریمل..و رژ پر رنگ
بلند شد
برای لباس هم
یک کراپ سفید..شو//رتک مشکی..یک سویشرت مشکی
پوشید
پایین رفت
جینو منتظر نشسته بود
+اهمم..
جینو با صدای رومی برگشت
به سمت رومی رفت
آرایش و لباس رومی را نگاه کرد
_رژت..
+خوشگله؟؟
_پررنگه
+خوب کمرنگش کنم؟؟
_خودم کم//رنگش میک//نم
جینو رومی را به خود نزدیک کرد
ل//ب هایش رو روی ل//ب های رومی گذاشت
آهسته میبو//سید
چند دقیقه گذشت
از رومی جدا شد
_اومم الان بهتر شد
+ایش ایش
جینو با این حرکت رومی خنده اش گرفت
جینو با خنده گفت
_خیله خوب دیگه بیا بریم😂
+پسرهه..ایشش
_خوب دیگه جد ی بریم بانوی زیباا
+ایش ایش بریمم
جینو دست رومی رو گرفت و از خونه خارج شدن
سوار ماشین شدند
این بار فرق داشت
جینو و رومی با ماشینی که فقط جینو حق راندن اون و داشت میرفتند
حرکت کردند
نیم ساعتی گذشت
به یک نرکز خرید رسیدند که معروف ترین مرکز خرید سئول بود
+جینو
_جانم
+میخوای از اینجا خرید کنیم؟؟
_آره چطور؟؟
+آخه اینجا خیلی گرونه
_برای مالک اصلیش نه
+چی؟؟
_برای مالکش قیمت نمیخواد
+یعنی تو..مالک این پاساژی؟؟
_آره
+جدیییییی؟؟
جینو خندید و با خنده گفت
_چرا تعجب میکنی عزیزمم
+چجورییییی؟؟
_ثروتمندترین مرد جهان منم این که دیگه چیزی نیست پیش ثروتم
+خوب حالاا پز نده
جینو بلند خندید
رومی چشم غره ای رفت
جینو ماشین را در جایگاه مخصوصش پارک کرد
ادامه دارد......
part 37
_رومی فردا قراره باهم بریم جایی اگه میخوای لباس بگیریی..
جینو نگاهی به ساعت گوشیش انداخت
_خوب الان که ساعت 7 عه هنوز زمان داریم پاشو بریم لباس بگیریم
+چه لباسی؟؟
_برای فردا دیگه
+نمیگی فردا کجا میریم؟؟
_ی مهمونی مثل همونایی که همیشه میرفتیم با این فرق که این سری باهم میریم خرید و تو دوست دختر واقعیم هستی
رومی لبخندی زد
+دیوونه
جینو خندید
_خیله خوب پاشو برو لباست و بپوش
+باشهه
رومی بلند شد
به اتاق رفت
موهاش و شونه ای زد و پشت میز آرایش نشست و شروع به آرایش کرد
کرم..خط چشم..ریمل..و رژ پر رنگ
بلند شد
برای لباس هم
یک کراپ سفید..شو//رتک مشکی..یک سویشرت مشکی
پوشید
پایین رفت
جینو منتظر نشسته بود
+اهمم..
جینو با صدای رومی برگشت
به سمت رومی رفت
آرایش و لباس رومی را نگاه کرد
_رژت..
+خوشگله؟؟
_پررنگه
+خوب کمرنگش کنم؟؟
_خودم کم//رنگش میک//نم
جینو رومی را به خود نزدیک کرد
ل//ب هایش رو روی ل//ب های رومی گذاشت
آهسته میبو//سید
چند دقیقه گذشت
از رومی جدا شد
_اومم الان بهتر شد
+ایش ایش
جینو با این حرکت رومی خنده اش گرفت
جینو با خنده گفت
_خیله خوب دیگه بیا بریم😂
+پسرهه..ایشش
_خوب دیگه جد ی بریم بانوی زیباا
+ایش ایش بریمم
جینو دست رومی رو گرفت و از خونه خارج شدن
سوار ماشین شدند
این بار فرق داشت
جینو و رومی با ماشینی که فقط جینو حق راندن اون و داشت میرفتند
حرکت کردند
نیم ساعتی گذشت
به یک نرکز خرید رسیدند که معروف ترین مرکز خرید سئول بود
+جینو
_جانم
+میخوای از اینجا خرید کنیم؟؟
_آره چطور؟؟
+آخه اینجا خیلی گرونه
_برای مالک اصلیش نه
+چی؟؟
_برای مالکش قیمت نمیخواد
+یعنی تو..مالک این پاساژی؟؟
_آره
+جدیییییی؟؟
جینو خندید و با خنده گفت
_چرا تعجب میکنی عزیزمم
+چجورییییی؟؟
_ثروتمندترین مرد جهان منم این که دیگه چیزی نیست پیش ثروتم
+خوب حالاا پز نده
جینو بلند خندید
رومی چشم غره ای رفت
جینو ماشین را در جایگاه مخصوصش پارک کرد
ادامه دارد......
- ۲.۴k
- ۰۹ آذر ۱۴۰۴
دیدگاه ها (۰)
در حال بارگزاری
خطا در دریافت مطلب های مرتبط