سنگدل
#سنگدل
part 38
جینو ماشین رو در جایگاه مخصوصش پارک کرد
از ماشین پیاده شدند
وارد سالن اصلی پاساژ شدند
رومی و جینو دست هم را گرفتند
در حال قدم زدن در سالن بودند که لباسی توجه رومی را جلب کرد داشت به لباس نگاه میکرد که صدای جینو اون و به خودش اورد
_دوسش داری؟
رومی نگاهی به جینو انداخت و دوباره به لباس نگاه کرد
+اره خیلی نازهه اینطور نیست؟
_هوم به توعم خیلی میاد برو بپوشش میخوام ببینم
+الان؟
_اره برو اتاق پرو من برات لباس و میارم
رومی سرش و به نشونه باشه تکون داد و سمت اتاق پرو رفت و جینو پشت سر اون راه افتاد و لباس و دست رومی داد رومی لباس و پوشید و از اتاق پرو بیرون اومد که دید جینو سرش توی گوشیه
+جینو
جینو با صدای رومی سرش و بالا اورد و محو رومی شد رومی نگاهی به لباس انداخت
+بهم نمیاد؟
جینو نزدیک رومی شد و بوسه ای روی گونه رومی گذاشت
_خیلی بهت میاد
رومی لبخند زد و با ذوق گفت
+واقعا؟
_معلومه
رومی جینو رو بغل کرد و بعد به اتاق پرو رفت و لباسای خودش و پوشید و از اتاق پرو بیرون اومد و دوباره به نگاه کردن لباسا ادامه داد بعد از خرید چندتا لباس دیگه و چندتا وسایل از پاساژ خارج شدن و رفتن سمت پارکینگ و سوار ماشین شدن
_خسته شدی؟
+من از خرید خسته نمیشم
_ولی من میشم بریم غذا بخوریم؟
رومی خندید و چشمی چرخوند و گفت
+بریم
رومی در حال رفتن به پارکینگ بود که جینو گفت
_کجا میری؟؟
+برم سوار ماشین شیم بریم رستوران دیگه
_اینجا رستوران هست عزیزم
+اعع
جینو خنده اش گرفت و گفت
_آره بیا
به طرف آسانسور رفتند و دکمه طبقه آخر را زدند
ادامه دارد......
part 38
جینو ماشین رو در جایگاه مخصوصش پارک کرد
از ماشین پیاده شدند
وارد سالن اصلی پاساژ شدند
رومی و جینو دست هم را گرفتند
در حال قدم زدن در سالن بودند که لباسی توجه رومی را جلب کرد داشت به لباس نگاه میکرد که صدای جینو اون و به خودش اورد
_دوسش داری؟
رومی نگاهی به جینو انداخت و دوباره به لباس نگاه کرد
+اره خیلی نازهه اینطور نیست؟
_هوم به توعم خیلی میاد برو بپوشش میخوام ببینم
+الان؟
_اره برو اتاق پرو من برات لباس و میارم
رومی سرش و به نشونه باشه تکون داد و سمت اتاق پرو رفت و جینو پشت سر اون راه افتاد و لباس و دست رومی داد رومی لباس و پوشید و از اتاق پرو بیرون اومد که دید جینو سرش توی گوشیه
+جینو
جینو با صدای رومی سرش و بالا اورد و محو رومی شد رومی نگاهی به لباس انداخت
+بهم نمیاد؟
جینو نزدیک رومی شد و بوسه ای روی گونه رومی گذاشت
_خیلی بهت میاد
رومی لبخند زد و با ذوق گفت
+واقعا؟
_معلومه
رومی جینو رو بغل کرد و بعد به اتاق پرو رفت و لباسای خودش و پوشید و از اتاق پرو بیرون اومد و دوباره به نگاه کردن لباسا ادامه داد بعد از خرید چندتا لباس دیگه و چندتا وسایل از پاساژ خارج شدن و رفتن سمت پارکینگ و سوار ماشین شدن
_خسته شدی؟
+من از خرید خسته نمیشم
_ولی من میشم بریم غذا بخوریم؟
رومی خندید و چشمی چرخوند و گفت
+بریم
رومی در حال رفتن به پارکینگ بود که جینو گفت
_کجا میری؟؟
+برم سوار ماشین شیم بریم رستوران دیگه
_اینجا رستوران هست عزیزم
+اعع
جینو خنده اش گرفت و گفت
_آره بیا
به طرف آسانسور رفتند و دکمه طبقه آخر را زدند
ادامه دارد......
- ۳.۳k
- ۰۹ آذر ۱۴۰۴
دیدگاه ها (۰)
در حال بارگزاری
خطا در دریافت مطلب های مرتبط