سیلویا پلات
سیلویا_پلات
من از پیر شدن می ترسم. از ازدواج می ترسم. مرا از تدارک سه وعده غذا در روز معاف کن، مرا رها کن از قفس بیرحم زندگی روتین و تکراری. می خواهم آزاد باشم. می خواهم بیاندیشم، می خواهم به همه چیز واقف باشم. فکر می کنم دوست دارم خودم را " دختری که می خواست خدا باشد " بنامم.
من از پیر شدن می ترسم. از ازدواج می ترسم. مرا از تدارک سه وعده غذا در روز معاف کن، مرا رها کن از قفس بیرحم زندگی روتین و تکراری. می خواهم آزاد باشم. می خواهم بیاندیشم، می خواهم به همه چیز واقف باشم. فکر می کنم دوست دارم خودم را " دختری که می خواست خدا باشد " بنامم.
۲.۶k
۱۱ خرداد ۱۳۹۵
دیدگاه ها (۴)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.