من تورو سخت به دست نیاورده بودم؛
من تورو سخت به دست نیاورده بودم؛
تو یه روز اومدی از دوست داشتن به من گفتی و منم دیدم حیفه دوستت نداشته باشم...
من برایِ داشتنت نذر نکرده بودم که وقتی به دستت آوردم بیشتر قدرتو بدونم،
من هزار بار به از دور دیدنت قانع نشده بودم که وقتی کنارم بودی رو زمین بند نشم...
من تورو سخت به دست نیاورده بودم؛
من از دستایِ یکی که تورو سفت چسبیده بود نکشیدمت بیرون،
من تورو که سهمم از کلِ دنیا بودی رو به زور از زندگی نگرفتم،
واسه همینم بود که وقتی دیدم داری از دستم میری
دستامو شل تر کردم که بری،
واسه همینم بود که وقتی خداحافظی کردی بغض نکردم...
من هیچوقت برایِ ما شدنمون خودمو به آب و آتیش نزدم،
زمین و زمانو بهم ندوختم،
برایِ همینم بود که وقت رفتنت هیچکاری نکردم،
برایِ همینم بود که خط نکشیدم رو چیزایی که ازم دورت میکرد،
خط نکشیدم دورِ کارا و آدمایی که اخماتو گره میکرد و چشماتو پر غم...
من تو رو سخت بدست نیاورده بودم؛
وگرنه تورم
مثل اون عروسک بچگیام که پشت ویترین دیده بودمش
و دلم برایِ موهایِ فر خورده و دامن چین دارش رفته بود و تا جایی که جون داشتم براشِ داشتنش پا کوبیدم و اشک ریختم
قایمت میکردم یه جا
که دست هیچکس بهت نرسه
که هیچکس نتونه ازم بگیرتت و سهمم از تو
بشه تا ابد نداشتنت...
#فاطمه_جوادی
تو یه روز اومدی از دوست داشتن به من گفتی و منم دیدم حیفه دوستت نداشته باشم...
من برایِ داشتنت نذر نکرده بودم که وقتی به دستت آوردم بیشتر قدرتو بدونم،
من هزار بار به از دور دیدنت قانع نشده بودم که وقتی کنارم بودی رو زمین بند نشم...
من تورو سخت به دست نیاورده بودم؛
من از دستایِ یکی که تورو سفت چسبیده بود نکشیدمت بیرون،
من تورو که سهمم از کلِ دنیا بودی رو به زور از زندگی نگرفتم،
واسه همینم بود که وقتی دیدم داری از دستم میری
دستامو شل تر کردم که بری،
واسه همینم بود که وقتی خداحافظی کردی بغض نکردم...
من هیچوقت برایِ ما شدنمون خودمو به آب و آتیش نزدم،
زمین و زمانو بهم ندوختم،
برایِ همینم بود که وقت رفتنت هیچکاری نکردم،
برایِ همینم بود که خط نکشیدم رو چیزایی که ازم دورت میکرد،
خط نکشیدم دورِ کارا و آدمایی که اخماتو گره میکرد و چشماتو پر غم...
من تو رو سخت بدست نیاورده بودم؛
وگرنه تورم
مثل اون عروسک بچگیام که پشت ویترین دیده بودمش
و دلم برایِ موهایِ فر خورده و دامن چین دارش رفته بود و تا جایی که جون داشتم براشِ داشتنش پا کوبیدم و اشک ریختم
قایمت میکردم یه جا
که دست هیچکس بهت نرسه
که هیچکس نتونه ازم بگیرتت و سهمم از تو
بشه تا ابد نداشتنت...
#فاطمه_جوادی
۲.۰k
۱۲ آذر ۱۳۹۷
دیدگاه ها (۱)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.