"من دوستش داشتم"
"من دوستش داشتم"
فقط سه تا کلمه نیست، یا یه جمله معنی دار
یا حتی یه حقیقتِ تلخ،خیلی تلخ...
"من دوستش داشتم" بزرگترین حسرتِ
حسرتِ من و تویی که دوباره ما نمیشه،
حسرتِ دستایی که برای اسیر کردنت تو یه آغوش باز نمیشه،
حسرتِ اسمت
حسرتِ اسمت که میمِ مالکیت نمیچسبه بهش از زبونِ یکی...
"من دوستش داشتم"
بزرگترین دلیلِ برایِ بغل کردنِ زانوهات و دیگه دل نبستن به هیچکی،
بزرگ ترین دلیلِ برای شب تا صبح بیدار موندنا،
بزرگ ترین دلیلِ برای رد کردنِ یه سری آهنگا
و بزرگ ترین دلیل برای حالت تهوع موقع خوردن بوی یه سری غذا ها به مشامت...ِ
"من دوستش داشتم"
بزرگ ترین غمِ دنیاست،
غمِ شبایی که سر شده برای باور اینکه دوستت نداشته که رفته،
غمِ بودنایی که یک ثانیه هم جبران نکرده نبودنش رو،
غمِ احساسی که ریخته شده به پای کسی که نخواسته حستو بفهمه...
"من دوستش داشتم"
یه جمله نیست،
تارهای سفید روی سرمونه،
دیوارهایِ دورمونه که از ترسِ نزدیک شدنِ دوباره آدمها و تکرار دوباره همه کابوسا کشیدیم دورمون،
"من دوستش داشتم"
اسمِ دومِ مرگه حتماً...
#فاطمه_جوادی
فقط سه تا کلمه نیست، یا یه جمله معنی دار
یا حتی یه حقیقتِ تلخ،خیلی تلخ...
"من دوستش داشتم" بزرگترین حسرتِ
حسرتِ من و تویی که دوباره ما نمیشه،
حسرتِ دستایی که برای اسیر کردنت تو یه آغوش باز نمیشه،
حسرتِ اسمت
حسرتِ اسمت که میمِ مالکیت نمیچسبه بهش از زبونِ یکی...
"من دوستش داشتم"
بزرگترین دلیلِ برایِ بغل کردنِ زانوهات و دیگه دل نبستن به هیچکی،
بزرگ ترین دلیلِ برای شب تا صبح بیدار موندنا،
بزرگ ترین دلیلِ برای رد کردنِ یه سری آهنگا
و بزرگ ترین دلیل برای حالت تهوع موقع خوردن بوی یه سری غذا ها به مشامت...ِ
"من دوستش داشتم"
بزرگ ترین غمِ دنیاست،
غمِ شبایی که سر شده برای باور اینکه دوستت نداشته که رفته،
غمِ بودنایی که یک ثانیه هم جبران نکرده نبودنش رو،
غمِ احساسی که ریخته شده به پای کسی که نخواسته حستو بفهمه...
"من دوستش داشتم"
یه جمله نیست،
تارهای سفید روی سرمونه،
دیوارهایِ دورمونه که از ترسِ نزدیک شدنِ دوباره آدمها و تکرار دوباره همه کابوسا کشیدیم دورمون،
"من دوستش داشتم"
اسمِ دومِ مرگه حتماً...
#فاطمه_جوادی
۲.۶k
۱۲ آذر ۱۳۹۷
دیدگاه ها (۱)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.