وقتی عضو هشتمی و هیچوقت باهم کنار نمیاید...
وقتی عضو هشتمی و هیچوقت باهم کنار نمیاید...
پارت ششم
ویو هانا
ته گذاشت و رفت...
یونگی :جدیدا خیلی عجیب شده
+آه فکر کنم باید برم دنبالش ...
رفتم دنبالش تو خیابان
+تهیونگ ،تهیونگگگ
رفتم جلو تر که دیدم یه نفر رو صندلی نشسته دستاش رو محکم بغل کرده
رفتم جلو تر دیدم تهیونگه
رفتم کنارش نشستم
+ته ته
_چرا اومدی ؟!
+من نمیخواستم ناراحتت کنم
_...
آه سرده هوا بیا کاپشنت رو اوردم ... کاپشن رو بهش دادم ولی نگرفت
+آه الان ناراحتی ،وقتی لج میکنی خیلی کیوت میشی ...مهم نیست خودم میندازم رو بدنت ... کاپشن رو انداختم رو شونه هاش
+ببخشید که بهت گیر دادم میدونم نباید از حد دوستیمون میگذشتم ولی خب دوست ها هم نگران هم میشن دیگه نه ؟!
_ ...
+آه این پارک وقتی بچه بودم خیلی میآمدم این پارک یادمه تو همین پارک برا یه روز با یه پسره آشنا شدم اونم اسمش تهیونگ بود درست مثل تو
_ شاید خودم بودم
+شاید ...همیشه وقتی میآمدم این پارک بابام رو مجبور میکردم برا ذرت مکزیکی بخره حتی اگر تو گرمای شدید بودیم ...
داشتم حرف میزدم که ته بلند شد
+عع وایستا منم بیام
ته برگشت سمت من
_همینجا بشین الان میام
ته رفت اونور خیابان و بعد ده دقیقه با دو تا لیوان پر ذرت مکزیکی برگشت
_بگیر
+عا ممنون
_...
همینجوری داشتیم میخوردیم ته گفت
+چند سال پیش تو این پارک یونتان رو گم کردم وقتی یونتان نبود احساس میکردم دیگه قلبم نمیزنه بدون اینکه به شما بگیم با کوک کلی دنبال یونتان گشتیم که بالاخره پیداش کردیم روبروی مغازه عروسک فروشی نشسته بود و زل زده بود به یه عروسک یکم نگاه کردم دیدم اون عروسک هم یه عروسک سگ هست رفتم داخل مغازه و براش خریدم الان احساس میکنم قلبم متعلق به دو نفر هست ولی نمیدونم نفر دوم کیه ؟ نفر دوم برام مثل یک علامت سوال هست
+ته تو عاشق شدی !
_چی؟!
+درسته عاشق شدی فقط ،فقط نمیتونی اون فرد رو تو زندگیت راه بدی چون فکر میکنی نمیشه فکر میکنی اون فرد متعلق به تو نیست
_فکر کنم بهتره بریم
+هومم
شروع کردیم به حرکت تا خیابان تهران مسابقه دادیم قرار بود اگر من ببرم ته منو بندازه رو کولش و اگر ته ببره یه رستوران مجلل دعوت کنمش و بله من بردم ته منو تا اتاق تمرین انداخت رو کولش
_فکر نمیکردم آنقدر سبک باشی تازه سر تمرین فهمیدم چقدر سبک هست
+هعیی
_باشه،باشه
رسیدیم به اتاق تمرین که یکدفعه...
نظر یادت نره رفیق!!
#bts#army#BTS#ARMY#BANGTAN#TAE#TAEHYUNG
پارت ششم
ویو هانا
ته گذاشت و رفت...
یونگی :جدیدا خیلی عجیب شده
+آه فکر کنم باید برم دنبالش ...
رفتم دنبالش تو خیابان
+تهیونگ ،تهیونگگگ
رفتم جلو تر که دیدم یه نفر رو صندلی نشسته دستاش رو محکم بغل کرده
رفتم جلو تر دیدم تهیونگه
رفتم کنارش نشستم
+ته ته
_چرا اومدی ؟!
+من نمیخواستم ناراحتت کنم
_...
آه سرده هوا بیا کاپشنت رو اوردم ... کاپشن رو بهش دادم ولی نگرفت
+آه الان ناراحتی ،وقتی لج میکنی خیلی کیوت میشی ...مهم نیست خودم میندازم رو بدنت ... کاپشن رو انداختم رو شونه هاش
+ببخشید که بهت گیر دادم میدونم نباید از حد دوستیمون میگذشتم ولی خب دوست ها هم نگران هم میشن دیگه نه ؟!
_ ...
+آه این پارک وقتی بچه بودم خیلی میآمدم این پارک یادمه تو همین پارک برا یه روز با یه پسره آشنا شدم اونم اسمش تهیونگ بود درست مثل تو
_ شاید خودم بودم
+شاید ...همیشه وقتی میآمدم این پارک بابام رو مجبور میکردم برا ذرت مکزیکی بخره حتی اگر تو گرمای شدید بودیم ...
داشتم حرف میزدم که ته بلند شد
+عع وایستا منم بیام
ته برگشت سمت من
_همینجا بشین الان میام
ته رفت اونور خیابان و بعد ده دقیقه با دو تا لیوان پر ذرت مکزیکی برگشت
_بگیر
+عا ممنون
_...
همینجوری داشتیم میخوردیم ته گفت
+چند سال پیش تو این پارک یونتان رو گم کردم وقتی یونتان نبود احساس میکردم دیگه قلبم نمیزنه بدون اینکه به شما بگیم با کوک کلی دنبال یونتان گشتیم که بالاخره پیداش کردیم روبروی مغازه عروسک فروشی نشسته بود و زل زده بود به یه عروسک یکم نگاه کردم دیدم اون عروسک هم یه عروسک سگ هست رفتم داخل مغازه و براش خریدم الان احساس میکنم قلبم متعلق به دو نفر هست ولی نمیدونم نفر دوم کیه ؟ نفر دوم برام مثل یک علامت سوال هست
+ته تو عاشق شدی !
_چی؟!
+درسته عاشق شدی فقط ،فقط نمیتونی اون فرد رو تو زندگیت راه بدی چون فکر میکنی نمیشه فکر میکنی اون فرد متعلق به تو نیست
_فکر کنم بهتره بریم
+هومم
شروع کردیم به حرکت تا خیابان تهران مسابقه دادیم قرار بود اگر من ببرم ته منو بندازه رو کولش و اگر ته ببره یه رستوران مجلل دعوت کنمش و بله من بردم ته منو تا اتاق تمرین انداخت رو کولش
_فکر نمیکردم آنقدر سبک باشی تازه سر تمرین فهمیدم چقدر سبک هست
+هعیی
_باشه،باشه
رسیدیم به اتاق تمرین که یکدفعه...
نظر یادت نره رفیق!!
#bts#army#BTS#ARMY#BANGTAN#TAE#TAEHYUNG
۲۱.۵k
۲۱ فروردین ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۱۹)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.