پارت۲۸

پارت۲۸
جیمین:نترس .....چون دیگع باید عادت کنی ....خانومم
رزی: خانومت؟
جیمین:اره از این به بعد اینطوری صدات میکنم
خوشت میاد؟
رزی: اره
جیمین:خوبه
دیگه درو باز کردمو رفتیم تو خونه دیدم رزی میلرزه و میره تو
(یعنی امادگیشو نداره؟)
رزی: دیدم رفته تو فکر منم داشتم از سرما به خودم میپیچیدم
جیمین؟جیمین .......جیمین
جیمین: ها جان؟ با منی ؟
خب چیزه بگو عشقم
رزی: من خیلی سردمه
جیمین:سردته ...... اها پس بخاطر همون میلرزیدی ؟
رزی: اره پس فکر کردی برای چی میلرزم؟
جیمین:(اهی خداروشکر بخاطر اون نبود)
نه هیچی
رزی: ( اها فکر کرده بخاطر خوابیدن باهاش میترسیدم ههههه دیوونه)
خب میگم فیلم ببینیم ؟
جیمین:اره فکر خوبیه
رزی: خب تو فیلمو انتخاب کن منم پاپکرن درست کنم
جیمین: اها اوکی باشه
................................................
رزی: خب من اومدم ‌......... عه جیمین پس چرا فیلم نزاشتی ؟؟؟؟
جیمین: آهه نمیدونم کدوم فیلمو انتخاب کنم بین پنج تا فیلم موندم
رزی: از دست تو خب بزار ببینم من از بین اینا اینو دوست دارم
جیمین: عههه منم دوسش دارم
رزی: خب پس چرا مونده بودی بین پنجتا فیلم؟؟؟
جیمین:اخه من این پنجتا فیلم رو خیلی دوست دارم
رزی: خخ خب بدو فیلمم بزار
جیمین:باشع
فیلمو گذاشتم و رفتم نشستم پیش رزی پاپکرن تو دستش بود بعد پاهامونو دراز کردیم و پاپکرن و گذاشت بین پاهای خودمو خودش
داشت فیلمو میدید اما من حواسم به فیلم نبود و فقط داشتم به اون نگاه میکردم و پاپکرن میخورم