پارت14
پارت14
تهیونگ. چی؟ یعنی من از نظر تو انقدر عوضیم؟
جیهیو: اره چون از اول بودی و هستی
تهیونگ: 😭😭 من فقط دوستت داشتم یعنی انقدر ازم بدت میاد چرا من عاشق هر کی میشم ولم میکنه میره اخهههه
ها الان فهمیدم چون عوضیم اشغالم دیگه خودت کفتی دیگه
بعد تهیونگ هی خودشو میزنه که یهو جیهیو میره جلو و دستشو میگیره که خودشو نزنه بعد جیهیو میبینه داره به خودش فحش میده مجبور میشه لباشو بزاره رو لبای تهیونگ ولی انگار از رو اجبار نبود 😈
تهیونگ: تو شک بودم یعنی چرا منو بوسید میخواست خفه شم؟
جیهیو: یهو به خودم اومذمو لبامو سریع از لباش برداشتم و بلافاصله گفتم من.... خب.. رلستش بخاطر خودت اینکارو کردم که به خوپت فحش ندی
تهیونگ: میشه دوست دخترم شی؟
جیهیو: نه
تهیونگ: لطفا
از طرف جونگ کوک: بعد اینکه لباسو محکم بوسیدم ازش جدا شدم هر دو نفس نفس میزدیم
به چشماش نکاه کردم خیلی مظلوم بود هر بار که نگاهش میکردم صد بار عاشقش میشدم
اریکا: توروخدا بزار برم. من
یهو جونگ کوک انگشت اشارشو گذاشت رو لب اریکا و گفت هیسسس
اریکا: 😓😓
جونگ کوک: یه چیز بگم تو اولین دختری هستی که دل منو برده هروقت میبینمت دلم برات میره
اریکا: اما..... من تو رو..... دوست....... دارم
جونگ کوک: چی دوسم داری
اریکا: نه...... فقط نمیتونم....... ه... نفس بک. ش. م
جونگ کوک: چی؟ چرا نمیتونی چرا............ بیا بیا اب بخور
اریکا بلند شد و از ابی که جونگ کوک بهش داد خورد
جونگ کوک. بهتر شدی؟
اریکا: اره.... اره
جونگ کوک: اوه خداروشکر
اریکا: چیزههه میتونم..... ب.. ر.. م؟
جونگ کوک: پوففف..... باشه حالا که منو دوست نداری زورت نمیکنم
اریکا: مر... سی... جونگ.... کوک
جونگ کوک: چی؟ تو الان اسممو گفتی؟ اخه واسه بار اوله که بهم گفتی جونگ کوک🤤
اریکا: من دیگه... می. رم
اریکا لباسشو پوشید و میخواست از رو تخت پاشه که لباس به گوشه ی تخت گیر کرد و پاره شد تمام لباسش. جر خورد و فقط با لباس زیر (البته فقط بالاتنه) بود
اریکا: وایییی.... چرا الان پاره شد ی
جونگ کوک: عیب نداره من بهت لباس میدم
اریکا: نه من از تو لباس نمیخوام
جونگ کوک: نگغتم میخوای گفتم باید بپوشی من نمیزارم دختر با همچین لباسی بره بیرون فهمیدی
اریکا: 😶
بعد جونگ کوک یکی از پیرهن هاسو داد به اریکا و اریکا هم زود پوشبد
از طرف جیهیو: بالاخره از اتاق تهیونگ اومدم بیرون و دوییم به سمت اتاقا هر اتاقی رو باز میمردم اریکا و جونگ کوک توش نبودن اخر رسیدم به یه در که تا اومدم بازش کنم خود اریکا بازش کرد
اریکا😨 تو.... تو که حالت خوبه نه کاری که باهات نکرد
اریکا: نه نکرد بیا سریع بریم
جیهیو: بدووووو
تهیونگ. چی؟ یعنی من از نظر تو انقدر عوضیم؟
جیهیو: اره چون از اول بودی و هستی
تهیونگ: 😭😭 من فقط دوستت داشتم یعنی انقدر ازم بدت میاد چرا من عاشق هر کی میشم ولم میکنه میره اخهههه
ها الان فهمیدم چون عوضیم اشغالم دیگه خودت کفتی دیگه
بعد تهیونگ هی خودشو میزنه که یهو جیهیو میره جلو و دستشو میگیره که خودشو نزنه بعد جیهیو میبینه داره به خودش فحش میده مجبور میشه لباشو بزاره رو لبای تهیونگ ولی انگار از رو اجبار نبود 😈
تهیونگ: تو شک بودم یعنی چرا منو بوسید میخواست خفه شم؟
جیهیو: یهو به خودم اومذمو لبامو سریع از لباش برداشتم و بلافاصله گفتم من.... خب.. رلستش بخاطر خودت اینکارو کردم که به خوپت فحش ندی
تهیونگ: میشه دوست دخترم شی؟
جیهیو: نه
تهیونگ: لطفا
از طرف جونگ کوک: بعد اینکه لباسو محکم بوسیدم ازش جدا شدم هر دو نفس نفس میزدیم
به چشماش نکاه کردم خیلی مظلوم بود هر بار که نگاهش میکردم صد بار عاشقش میشدم
اریکا: توروخدا بزار برم. من
یهو جونگ کوک انگشت اشارشو گذاشت رو لب اریکا و گفت هیسسس
اریکا: 😓😓
جونگ کوک: یه چیز بگم تو اولین دختری هستی که دل منو برده هروقت میبینمت دلم برات میره
اریکا: اما..... من تو رو..... دوست....... دارم
جونگ کوک: چی دوسم داری
اریکا: نه...... فقط نمیتونم....... ه... نفس بک. ش. م
جونگ کوک: چی؟ چرا نمیتونی چرا............ بیا بیا اب بخور
اریکا بلند شد و از ابی که جونگ کوک بهش داد خورد
جونگ کوک. بهتر شدی؟
اریکا: اره.... اره
جونگ کوک: اوه خداروشکر
اریکا: چیزههه میتونم..... ب.. ر.. م؟
جونگ کوک: پوففف..... باشه حالا که منو دوست نداری زورت نمیکنم
اریکا: مر... سی... جونگ.... کوک
جونگ کوک: چی؟ تو الان اسممو گفتی؟ اخه واسه بار اوله که بهم گفتی جونگ کوک🤤
اریکا: من دیگه... می. رم
اریکا لباسشو پوشید و میخواست از رو تخت پاشه که لباس به گوشه ی تخت گیر کرد و پاره شد تمام لباسش. جر خورد و فقط با لباس زیر (البته فقط بالاتنه) بود
اریکا: وایییی.... چرا الان پاره شد ی
جونگ کوک: عیب نداره من بهت لباس میدم
اریکا: نه من از تو لباس نمیخوام
جونگ کوک: نگغتم میخوای گفتم باید بپوشی من نمیزارم دختر با همچین لباسی بره بیرون فهمیدی
اریکا: 😶
بعد جونگ کوک یکی از پیرهن هاسو داد به اریکا و اریکا هم زود پوشبد
از طرف جیهیو: بالاخره از اتاق تهیونگ اومدم بیرون و دوییم به سمت اتاقا هر اتاقی رو باز میمردم اریکا و جونگ کوک توش نبودن اخر رسیدم به یه در که تا اومدم بازش کنم خود اریکا بازش کرد
اریکا😨 تو.... تو که حالت خوبه نه کاری که باهات نکرد
اریکا: نه نکرد بیا سریع بریم
جیهیو: بدووووو
۵۳.۵k
۲۱ فروردین ۱۴۰۰
دیدگاه ها (۲)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.