بعداز اینکه صبحونه رو خوردم پاشدمیکم توی گروه دور بزنم ح

بعداز اینکه صبحونه رو خوردم پاشدم‌یکم توی گروه دور بزنم حوصلم سر رفته‌بود داشتم خونه رو نگاه میکردم از دید خرگوش بودن خیلی بزرگ بودن ولی از دید انسان بودن خیلی کوچیکه آخ خدا یا چرا زودتر انسان نشدم داشتم فکر میکردم که زنگ خونه زده شد

جونگ کوک= بله

ا.ت= جونگ کوک منم بیا درو باز کن

جونگ کوک= باشه

درو برای ا.ت باز کردم که اومد داخل با ی عالمه وسیله

جونگ کوک= هی ا.ت چه خبره این همه وسیله برای کیه

ا.ت= مگه نمیدونی امشب تولد دوستمه دعوتشون کردم اینجا

جونگ کوک= اوم ا.ت

ا.ت= بله

جونگ کوک= اونا منو میدونن که من ایش که انسان شدم

ا.ت= ام خوب پشت تلفن نمیشد گفت باید رو درو بهشون تعریف کنم

جونگ کوک= از من نمی‌ترسن

ا.ت اومد جلو لپ های‌جونگ کوک رو کشید که لپ های جونگ کوک گل انداخت

زمانی که ا.ت لپم رو کشید لپ هام گل انداخت سرعت زدن قلبم بالا تر رفت

جونگ کوک =‌ی سوال دیگه

ا.ت= بپرس

جونگ کوک= تو مگه سرکار نبودی نباید الان‌بر می‌گشتی

ا.ت= آهان یادم رفت بگم من مرخصی گرفتم امروز رو

جونگ کوک= اوهوم باشه حالا میخوای چیکار‌کنی به این همه وسیله

ا.ت = خوب اول کیک رو درست میکنیم میزاریم داخل فر و وسایل تزئین رو آویزون میکنیم

جونگ کوک= میشه منم کمک کنم

ا.ت= البته پس بدو که وقت نداریم کلا 5 ساعت وقت داریم تا بجه ها بیان

جونگ کوک= باشه

باهم دیگه به آشپز خونه رفتیم و وسایل کیک رو روی میز چیدم که جونگ کوک هم اومد باهم دیگه آرد رو الک کردیم تخم مرغ هارو از هم جدا کردیم و هم زدیم مواد رو حاضر شکلات رو آب کردیم و ی کیک شکلاتی درست کردیم و گذاشتیم داخل فر تا آماده بشه با جونگ کوک رفتیم توی حال شروع کردیم به تزئین کردن که دیدم‌صورت جونگ کوک اردیه

ا.ت = جونگ کوک صورت آرد خورده

جونگ کوک= واقعا

ا.ت=‌آره برو بشور تا تو میای منم این بادکنک هارو باد میکنم

جونگ کوک= باشه

رفت بالا و من شروع کردم به باد کردن با کنک ها که بعداز‌ده دقیقه جونگ کوک اومد شروع کردیم آویز هارو آویزون کردین و باد کنک هارو با چسب روی دیوار چسبوندیم و دیگه کارمون تموم شده بود که صدای فر اومد کیک رو از توی فر در آورد گذاشتم‌روی میز تا خنک بشه رفتم از داخل پخ چال خامه آوردم و با خامه و یکم پودر وانیل توت فرنگی تزئین کردم و دیگه کارمون تموم شد جونگ کوک رو فرستادم حموم و خودم ی نگاه به خودم کردم ی دوش ده دقیقه گرفتم اومد بیرون لباس ساده خونگی پوشیدم یکم آرایش لایت کردم که جونگ کوک صدا کرد

جونگ کوک= ا.ت

ا.ت= بله

جونگ کوک= من لباس‌ندارم بدنم معلومه

ا.ت= اشکال نداره الان بهت لباس‌میدم

از توی کمد هودی مشکی ست جونگ کوک در آوردم و بهش حوله دادم ...
ادامش جا نمیشه بقیشو تو یه پارت دیگه میزارم
نویسنده:لوران
دیدگاه ها (۱۱)

.8همه نشسته بودیم و منتظر مینی بودیم وسیله هایی که برای سوپر...

.۹رسیدم شرکت و از ماشین پیاده شدم و وارد شرکت شدم چون منشی ر...

بریم ادامه فیک خرگوش انسان نما بعداز اینکه غذارو خوردیم با ک...

وقتی به فروشگاه رسیدم از ماشین پیاده شدیم و وارد فروشگاه شدی...

هرزه ی حکومتی پارت ۲که کوک بلند شد و.... رفت سمت ا/ت ونشست ک...

قلب یخیپارت ۱۰از زبان ا/ت:غذامون تموم شد منم میخواستم برم دس...

هرزه ی حکومتی پارت ۱ویو ا/ت با صدای آلارم گوشیم بیدار شدم با...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط