وقتی به فروشگاه رسیدم از ماشین پیاده شدیم و وارد فروشگاه
وقتی به فروشگاه رسیدم از ماشین پیاده شدیم و وارد فروشگاه شدیم روم رو کردم به جونگ کوک که دیدم با چشم های تیله ی که اندازه کاسه شده داره این ور اون ور رو نگاه میکنه
ا.ت=جونگ کوک خوبی
جونگ کوک= خوبم اینجا چقد بزرگه خیلی هم قشنگه من تاحالا به غیراز قفس خونه و باغ جای دیگه ی نرفتم
ا.ت= خوبه الان میتونی همچین جایی رو ببینی به لطف آرزوت
بعداز این حرفم جونگ کوک خیلی خرگوشی باحال خندید که دلم ضعف رفت
باهم دیگه وارد یکی از مغازه ها شدیم جونگ کوک هر لباسی یا شلواری که روش طرح های خرگوشی داشت بر میداشت که کپ کرده بودم ی خرگوش عاشق خرگوشه جلل خالق بعداز اینکه کل فروشگاه رو گشتیم و خرید کردیم از فروشگاه برگشتیم و به طرف ماشین رفتیم سوار شدیم و رفتیم خونه
رسیدیم خونه و در خونه رو باز کردم وارد شدیم
ا.ت= جونگ کوک برو اتاق لباس هاتو بپوش هر کدوم که دوست داری فقد عین امروز نپوش ها منم غذا درست میکنم
جونگ کوک= باشه
بدو بدو یکی یکی از پله ها رفت بالا منم بع طرف آشپز خونه رفتم ته رامیون درست کنم امید وارم جونگ کوک خوشش بیاد تا جونگ کوک بیاد منم غذا من رو درست کردم گذاشتم تا یکم بپزه رفتم میز رو چیدم که جونگ کوک اومد خیلی گوگولی شده بود لباس خرگوشی سفیدش رو پوشیده بود با شلوارک ستش و موهاش رو یکم بالا بسه بود نمیدونم اینو از کجا یاد گرفته بود
جونگ کوک = چطور شدم خوبه
ا.ت= خیلی خوبه بیا بشین سر میز
جونگ کوک= اوک
ا.ت= تو از کجا اوک یاد گرفتی
جونگ کوک= اون آقاهه امروز رفتیم مغازش بعداز اینکه حرف زد گفت اوک توهم گاهی اوقات با تلفن حرف میزدی منم یاد میگرفتم
ا.ت= ی زبل پس بگو چرا همیشه یا گوشات به حرف هام واکنش نشون میدادی
جونگ کوک= اوهوم
ا.ت= حالا بسه بیا بشین سر میز
جونگ کوک اومد نشست سر میز منم رامیون رو آوردم و براش توی بشقاب ریختم تا بخوره ولی نگه میکرد نمیخورد
جونگ کوک= این چیه
ا.ت= رامیون
جونگ کوک= خوشمزس
ا.ت =آره
جونگ کوک= حتی از هویچ
ا.ت= آره بخور خوشت میاد
جونگ کوک= ا.ت من ی مشکلی دارم
ا.ت= چی
جونگ کوک= با چی بخورم
ا.ت=چاپستیک
جونگ کوک= چاپستیک چیه
چوبای توی دستم رو نشونش دادم
ا.ت= اینه
جونگ کوک= خوب چجوری باهاش کار کنم
ا.ت= اینجوری نگاه
بعداز اینکه ده دقیقه با جونگ کوک سر چاپستیک چونه زدم بلخره یاد گرفت
جونگ کوک= ا.ت یاد گرفتم
ا.ت= خوبه حاله بخور خیلی گشنمه
جونگ کوک= اوک
باز گفت اوک دوباره دلم براش ضعف رفت
نویسنده:لوران
ا.ت=جونگ کوک خوبی
جونگ کوک= خوبم اینجا چقد بزرگه خیلی هم قشنگه من تاحالا به غیراز قفس خونه و باغ جای دیگه ی نرفتم
ا.ت= خوبه الان میتونی همچین جایی رو ببینی به لطف آرزوت
بعداز این حرفم جونگ کوک خیلی خرگوشی باحال خندید که دلم ضعف رفت
باهم دیگه وارد یکی از مغازه ها شدیم جونگ کوک هر لباسی یا شلواری که روش طرح های خرگوشی داشت بر میداشت که کپ کرده بودم ی خرگوش عاشق خرگوشه جلل خالق بعداز اینکه کل فروشگاه رو گشتیم و خرید کردیم از فروشگاه برگشتیم و به طرف ماشین رفتیم سوار شدیم و رفتیم خونه
رسیدیم خونه و در خونه رو باز کردم وارد شدیم
ا.ت= جونگ کوک برو اتاق لباس هاتو بپوش هر کدوم که دوست داری فقد عین امروز نپوش ها منم غذا درست میکنم
جونگ کوک= باشه
بدو بدو یکی یکی از پله ها رفت بالا منم بع طرف آشپز خونه رفتم ته رامیون درست کنم امید وارم جونگ کوک خوشش بیاد تا جونگ کوک بیاد منم غذا من رو درست کردم گذاشتم تا یکم بپزه رفتم میز رو چیدم که جونگ کوک اومد خیلی گوگولی شده بود لباس خرگوشی سفیدش رو پوشیده بود با شلوارک ستش و موهاش رو یکم بالا بسه بود نمیدونم اینو از کجا یاد گرفته بود
جونگ کوک = چطور شدم خوبه
ا.ت= خیلی خوبه بیا بشین سر میز
جونگ کوک= اوک
ا.ت= تو از کجا اوک یاد گرفتی
جونگ کوک= اون آقاهه امروز رفتیم مغازش بعداز اینکه حرف زد گفت اوک توهم گاهی اوقات با تلفن حرف میزدی منم یاد میگرفتم
ا.ت= ی زبل پس بگو چرا همیشه یا گوشات به حرف هام واکنش نشون میدادی
جونگ کوک= اوهوم
ا.ت= حالا بسه بیا بشین سر میز
جونگ کوک اومد نشست سر میز منم رامیون رو آوردم و براش توی بشقاب ریختم تا بخوره ولی نگه میکرد نمیخورد
جونگ کوک= این چیه
ا.ت= رامیون
جونگ کوک= خوشمزس
ا.ت =آره
جونگ کوک= حتی از هویچ
ا.ت= آره بخور خوشت میاد
جونگ کوک= ا.ت من ی مشکلی دارم
ا.ت= چی
جونگ کوک= با چی بخورم
ا.ت=چاپستیک
جونگ کوک= چاپستیک چیه
چوبای توی دستم رو نشونش دادم
ا.ت= اینه
جونگ کوک= خوب چجوری باهاش کار کنم
ا.ت= اینجوری نگاه
بعداز اینکه ده دقیقه با جونگ کوک سر چاپستیک چونه زدم بلخره یاد گرفت
جونگ کوک= ا.ت یاد گرفتم
ا.ت= خوبه حاله بخور خیلی گشنمه
جونگ کوک= اوک
باز گفت اوک دوباره دلم براش ضعف رفت
نویسنده:لوران
۷.۷k
۱۸ مرداد ۱۴۰۳
دیدگاه ها
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.