می خواهم معنای دوست داشتن را

می خواهم معنایِ دوست داشتن را
تازه کنم !
دارد خاک می خورد زیرِ خروارها بی تفاوتی
دارد مچاله می شود
دارد می میرد
بیچاره مانده است
میانِ غرور و بدبینی و مسمومیتِ آدمها
دارد رنگ می بازد آنقدر که
بی حرمتش کرده اند !
می خواهم آنقدر دوستت بدارم
تا مردم بپرسند از تو
این کارها چیست این دیوانه می کند ؟
و تو بگویی با خنده ای و شوقی :
دارد برایم دیوانگی می کند
و دوست داشتن نامِ دیگرِ دیوانگی ست
دیوانه ی یک بودن
دیوانه ی شب تا سحر
گفتن و خندیدن و رقصیدن هایِ
دو نفره
دوست داشتن! آخ امان از این دوست داشتن
که اگر ناب باشد
مستت می کند
یک مستیِ شیرین
بی پشیمانی
بی نبودن .... !
#خاصترین #پست_جدید #عشق #عاشقانه
دیدگاه ها (۱)

با غزلهایم جهان را بر تو عاشق می کنمدشت های خشک را غرق شقایق...

مرا ببخشاگر هنوز به تو فکر می کنمو در هر #شعری که می نویسماز...

دچارم به تو... اما درد اینجاستڪه هزار فرسنڪَ دورم از تودس...

.چه هـوایی!!!نـم باران و خیابان و من و این همه دوست داشتنت.....

یک بار پرسیدی که چرا خود را دیوانه ی تو خطاب میکنم، آنگاه با...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط