من برگشتم (پارت ۱۰)
من برگشتم (پارت ۱۰)
چند مین بعد
کل بدنم درد میکرد و با عصبانیت به تهیونگ که همونجوری داشت منوتماشا میکرد نگاه میکردم اون مردا رفتن ولی تهیونگ همونجوری واستاده بود دستمو به دیوار گرفتم و بلند شدم رفتم جلوتر
& کجا میری
* به توچه
رفتم وسط خیابون نزدیک بود یه ماشین بزنه بهم که حس کردم یکی دستمو کشید تهیونگ بود
* ولم کن
& نزدیک بود خودتو به کشتن بدی
* بهتر اونجوری از دست تو خلاص میشدم
& ببین ا.ت انقدر لجبازی نکن
* من میخوام ازت جدا بشم ولم کن
& وای من نمیخوام ازت جدا بشم
سریع از اونجا دور شدم تهیونگ هم دنبالم میآمد سوار تاکسی شدم و رفتم سمت خونه ی پدرم درو زدم و سریع رفتم تو
* بابا.......بابا (گریه)
پدرم . چیشده دخترکم چرا انقدر کبود و زخمی شدی
* بابا اون تهیونگ منو زد البته امشب اولین بارش نبود
پدرم چشماش گرد شده بود زود به پدر تهیونگ زنگ زد و پدرش چند مین بعد رسید
پدر تهیونگ . چیشده آقای پارک
پدرم . یه نگاه به دخترم بندازین من این دخترو مثل دسته گل بهتون تحویل دادم
مامانم . آقای کیم این واقعا حقه دختر من نیست ما میدونیم چند سال پیش که پسرتون دبیرستانی بوده دخترتون عذیتش میکرده ولی واقعا این حقش نیست
همینجوری درحال بحث کردن بودن که زنگ خونه به صدا در آمد یکی از ندیمه ها درو باز کرد تهیونگ امد تو
& سلام
با عصبانیت به من زل زدی بود
پدرم . پسر خوب شد امدی اینجا اتفاقا منتظرت بودم برای امضا برگه طلاق
& من دخترتون رو طلاق نمیدم
امد نزدیک من و دستمو گرفت
& بریم ا.ت
مادرم . هی کجا میبریش دخترمو
& این دختری که میگید زنه منه
دستمو کشید و منو برد توی ماشین
چند مین بعد
کل بدنم درد میکرد و با عصبانیت به تهیونگ که همونجوری داشت منوتماشا میکرد نگاه میکردم اون مردا رفتن ولی تهیونگ همونجوری واستاده بود دستمو به دیوار گرفتم و بلند شدم رفتم جلوتر
& کجا میری
* به توچه
رفتم وسط خیابون نزدیک بود یه ماشین بزنه بهم که حس کردم یکی دستمو کشید تهیونگ بود
* ولم کن
& نزدیک بود خودتو به کشتن بدی
* بهتر اونجوری از دست تو خلاص میشدم
& ببین ا.ت انقدر لجبازی نکن
* من میخوام ازت جدا بشم ولم کن
& وای من نمیخوام ازت جدا بشم
سریع از اونجا دور شدم تهیونگ هم دنبالم میآمد سوار تاکسی شدم و رفتم سمت خونه ی پدرم درو زدم و سریع رفتم تو
* بابا.......بابا (گریه)
پدرم . چیشده دخترکم چرا انقدر کبود و زخمی شدی
* بابا اون تهیونگ منو زد البته امشب اولین بارش نبود
پدرم چشماش گرد شده بود زود به پدر تهیونگ زنگ زد و پدرش چند مین بعد رسید
پدر تهیونگ . چیشده آقای پارک
پدرم . یه نگاه به دخترم بندازین من این دخترو مثل دسته گل بهتون تحویل دادم
مامانم . آقای کیم این واقعا حقه دختر من نیست ما میدونیم چند سال پیش که پسرتون دبیرستانی بوده دخترتون عذیتش میکرده ولی واقعا این حقش نیست
همینجوری درحال بحث کردن بودن که زنگ خونه به صدا در آمد یکی از ندیمه ها درو باز کرد تهیونگ امد تو
& سلام
با عصبانیت به من زل زدی بود
پدرم . پسر خوب شد امدی اینجا اتفاقا منتظرت بودم برای امضا برگه طلاق
& من دخترتون رو طلاق نمیدم
امد نزدیک من و دستمو گرفت
& بریم ا.ت
مادرم . هی کجا میبریش دخترمو
& این دختری که میگید زنه منه
دستمو کشید و منو برد توی ماشین
۷۱.۷k
۱۳ خرداد ۱۴۰۱
دیدگاه ها (۸)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.