درحالی که به دریا چشم دوخته بود به معشوقه اش فکر میکرد..م
درحالی که به دریا چشم دوخته بود به معشوقهاش فکر میکرد..معشوقش گفته بود که مرا فراموش خواهی کرد و اشتباه میگفت!چون هنوز در یاد پیرزن گیسو سپید مانده بود..
از آن موقع که زن گیسو سپید را رها کرده بود چهل و پنج سال میگذشت...و یاد او همچنان در در دل زن زنده بود..
زن تنها بود.از آنموقع! چون گفته بود که بی وفا نیست..زیر عهدش نمیزند و تا پایان عمرش به او وفادار خواهد ماند..
معشوقش اما باور نکرده بود ولی حال که زن گیسوانش سپید شده بود و در خیالش ایوان خانهایی را تصور میکرد که در آن معشوقش موهایش را میبافد..این رویا،رویای جوانی اش بود و هیچ وقت تحقق نیافته بود..
_ و زن اشک چشمان کم سویش را پاک کرد و رفت تا در خانه معشوقش را که پشت او خوابیده و موهایش را نوازش میکند تصور کند و برای همیشه بخوابد..
رویایی که هیچ وقت تحقق نیافتhttps://wisgoon.com/pin/39486244/
«من نوشت»
"ر.کاف"
۳ آذر ۱۴۰۱
ساعت: ۱۵:۴۹
از آن موقع که زن گیسو سپید را رها کرده بود چهل و پنج سال میگذشت...و یاد او همچنان در در دل زن زنده بود..
زن تنها بود.از آنموقع! چون گفته بود که بی وفا نیست..زیر عهدش نمیزند و تا پایان عمرش به او وفادار خواهد ماند..
معشوقش اما باور نکرده بود ولی حال که زن گیسوانش سپید شده بود و در خیالش ایوان خانهایی را تصور میکرد که در آن معشوقش موهایش را میبافد..این رویا،رویای جوانی اش بود و هیچ وقت تحقق نیافته بود..
_ و زن اشک چشمان کم سویش را پاک کرد و رفت تا در خانه معشوقش را که پشت او خوابیده و موهایش را نوازش میکند تصور کند و برای همیشه بخوابد..
رویایی که هیچ وقت تحقق نیافتhttps://wisgoon.com/pin/39486244/
«من نوشت»
"ر.کاف"
۳ آذر ۱۴۰۱
ساعت: ۱۵:۴۹
۱۹.۲k
۰۳ آذر ۱۴۰۱
دیدگاه ها (۳۵)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.