پارت چهاردهم
پارت چهاردهم🍷🖤✨️✨️
زن با خنجر تو دستش به سمت دازای حمله ور میشه°
خنجرو به سمت پرت میکنه دازای خودشو کنار میکشه اما خنجر بازوشو خراش میده°
زن : همینجا چالت میکنم
دازای از پشتش اسلحشو در میاره و به سمتش نشونه میگیره °
دازای : برو کنار و از جات تکون نخور و الا ترو با همون گله رزات به جهنم میفرستم
یهو یوسامورو ار پشت اسلحرو با عصاش پس میزنه و اسلحه از دسته دازای میوفته°
دازای : لعنتی
یوسامورو : خیلی داری شیطونی میکنی دازای
دازای
همین لحظه چویا از پشت بهش ضربه میزنه°
یوسامورو میوفته زمین °
چویا : حسابتو میرسم
یوسامورو آروم بلند میشه و میخنده °
یوسامورو : خیلی احمقی با پای خودت میای تو تله
دازای : چویااا فرار کنننن اونن دنبال توعهههههه
چویا : ......چیی
یوسامورو : نه من دنبال اراهاباکیم و اونو از تو میگیرم
دازای : چویا اون نیروی وسیعی که یوسامورو تو مافیا دنبالش بود تو بودی من اینو بخاطره حملاتش حدس زدم ولی چیزی نگفتم تا مطمعا شم حالا برو و الا میگیرتت اگه بخاد اباهاراکیو بگیره تو رو باید بکشه عجله کنن برووو
یوسامورو : دیگه دیرههههه
زن با موهبتش یه دسته بزرگ بوته سبز زیر پای چویا سبز میکنه و با اونا چویا رو گیر میندازه °
چویا تا میاد با جاذبه بوته هارو بشکافه یوسامورو عصاشو بلند مینه و یه فضای سیاه میسازه و یهو در عرض چند سانیه چویا همراهه اون زن و یوسامورو غیب میشن °
دازای : وایی نهه
لعنتییی باید برم پیشش
زن با خنجر تو دستش به سمت دازای حمله ور میشه°
خنجرو به سمت پرت میکنه دازای خودشو کنار میکشه اما خنجر بازوشو خراش میده°
زن : همینجا چالت میکنم
دازای از پشتش اسلحشو در میاره و به سمتش نشونه میگیره °
دازای : برو کنار و از جات تکون نخور و الا ترو با همون گله رزات به جهنم میفرستم
یهو یوسامورو ار پشت اسلحرو با عصاش پس میزنه و اسلحه از دسته دازای میوفته°
دازای : لعنتی
یوسامورو : خیلی داری شیطونی میکنی دازای
دازای
همین لحظه چویا از پشت بهش ضربه میزنه°
یوسامورو میوفته زمین °
چویا : حسابتو میرسم
یوسامورو آروم بلند میشه و میخنده °
یوسامورو : خیلی احمقی با پای خودت میای تو تله
دازای : چویااا فرار کنننن اونن دنبال توعهههههه
چویا : ......چیی
یوسامورو : نه من دنبال اراهاباکیم و اونو از تو میگیرم
دازای : چویا اون نیروی وسیعی که یوسامورو تو مافیا دنبالش بود تو بودی من اینو بخاطره حملاتش حدس زدم ولی چیزی نگفتم تا مطمعا شم حالا برو و الا میگیرتت اگه بخاد اباهاراکیو بگیره تو رو باید بکشه عجله کنن برووو
یوسامورو : دیگه دیرههههه
زن با موهبتش یه دسته بزرگ بوته سبز زیر پای چویا سبز میکنه و با اونا چویا رو گیر میندازه °
چویا تا میاد با جاذبه بوته هارو بشکافه یوسامورو عصاشو بلند مینه و یه فضای سیاه میسازه و یهو در عرض چند سانیه چویا همراهه اون زن و یوسامورو غیب میشن °
دازای : وایی نهه
لعنتییی باید برم پیشش
- ۵.۰k
- ۰۱ شهریور ۱۴۰۴
دیدگاه ها (۱۰)
در حال بارگزاری
خطا در دریافت مطلب های مرتبط