ویو کوک
ویو کوک
دستمو بردم سمت دهنش
کوک: خب خب خب چقدر خحرف میزنی پاشو بیای چی بخوریم
ا: اندم
رفتیم غذارو اوردم
ات چند قاشق خورد ولی دوباره ب ظرف زول زده
پکف کلافهه یی کشیدم
کوک: باز دلت برا کی تنگ شده
ات سرشو اورد بالا
کوک: چته
ات: اییی بو بدی میده نمیتونم بخورم
کوک: چه
ات: وای داره حالم بد میشه جمع کنش
بد حرفش دویید دسشویی
دنبالش رفتم پشت در دسشویی گفتم
کوک: هعی خوبی
ات: ارع ....اوقق( مثلا بالا اورد) نمیبینی از این بهتر ... اوق ... نمیشم
کوک: خب طبیعیه
ات: کوفففف
کوک: برو بابا
رفتم غذامو خوردم اوندم بیرون که ات رو مبل بودش
کو: مامان کوچولو نمیتونه غذاب خوره اخییی
ات: گگگزتنیویحیوی
کوک: حالا هر چی
ات: میدونستی رو مخیی
کوک: دیگ ب دیگ میگه کفگیر تو کونت( همون دیگ ب دیگ میگه روت سیاه خودمونه)
ات: نخیر من نرمالم تو شیش میزنی
کوک: ببتد دهنتو میخوام فیلم ببینن
تا ۱ شب فیلم دیدم
__________________
بتظرتون پارت بعدو بزارم؟
دستمو بردم سمت دهنش
کوک: خب خب خب چقدر خحرف میزنی پاشو بیای چی بخوریم
ا: اندم
رفتیم غذارو اوردم
ات چند قاشق خورد ولی دوباره ب ظرف زول زده
پکف کلافهه یی کشیدم
کوک: باز دلت برا کی تنگ شده
ات سرشو اورد بالا
کوک: چته
ات: اییی بو بدی میده نمیتونم بخورم
کوک: چه
ات: وای داره حالم بد میشه جمع کنش
بد حرفش دویید دسشویی
دنبالش رفتم پشت در دسشویی گفتم
کوک: هعی خوبی
ات: ارع ....اوقق( مثلا بالا اورد) نمیبینی از این بهتر ... اوق ... نمیشم
کوک: خب طبیعیه
ات: کوفففف
کوک: برو بابا
رفتم غذامو خوردم اوندم بیرون که ات رو مبل بودش
کو: مامان کوچولو نمیتونه غذاب خوره اخییی
ات: گگگزتنیویحیوی
کوک: حالا هر چی
ات: میدونستی رو مخیی
کوک: دیگ ب دیگ میگه کفگیر تو کونت( همون دیگ ب دیگ میگه روت سیاه خودمونه)
ات: نخیر من نرمالم تو شیش میزنی
کوک: ببتد دهنتو میخوام فیلم ببینن
تا ۱ شب فیلم دیدم
__________________
بتظرتون پارت بعدو بزارم؟
۱۳.۲k
۱۶ فروردین ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۶)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.