ماهتیره

ماه_تیره🌑
Part: 57

راه خودمو میرفتم که یه دفعه دستمو گرفت
_میشه اینطوری راه نری؟
+چرا مشکلش چیه!؟
_شبیه اسکلا راه میری
+شبیه اسکلا!؟ واقعا؟ عزیزم من شبیه مدلا راه میرم فهمیدی؟

_مگه هــr//ز//ه هام مدل میشن!؟
+از کی انقدر باهام راحت شدی که بهم هر توهینی میکنی؟

هرچند از همون اولی که اومدم توهیین میکرد.

_ببخشید همیشه رک بودم
نزدیک تر شد بهم
_واقعیت تلخه
+مگه سر این موضوع توافق نکردیم که بهم توهین نکنی؟
_اگه میخوای توهین هامو نشنوی نزدیکمم نشو

+چه جالب
برگشتم و به سمت اتاق رفتم

****
(سه ماه بعد)

حدود 3ماهی بود
که خونه جونگکوک بودم
یاد گرفته بودم چطوری کیک درست کنم و کلی چیز دیگه

تو کارا به بتی کمک میکردم و خلاصه یه طوری خودمو سرگرم میکردم


༺༈༺༼༻༻★☆٭★☆٭★☆٭★☆٭★☆٭٭★༺༈ད༻
دیدگاه ها (۰)

ماه_تیره🌑Part: 58از اون موقع با جونگکوک صحبت نمی کردم از بتی...

ماه_تیره🌑Part: 59کیفمو برداشتم وقتی از اتاق میخواستم بیام بی...

تهیونگ جونمون حدود ۱ ساعت پیش لایو تومده بود

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط