ماهتیره
ماه_تیره🌑
Part: 59
کیفمو برداشتم وقتی از اتاق میخواستم بیام بیرون مثل همیشه بتی با کلی غذا منتظرم بود
حالا هی من قسم که نمی خوام هی اون قسم که ببر بخور
+بتی بخدا پول تو کیفمه میرم میخرمم
_یعنی خوراکی های بیرونی از خوراکی هایی که من درست میکنم بهترهه؟
و دوباره اشک تو چشماش جمع شد
+نه نه اینطوری نیست من غذاهای تورو با بهترین غذای دنیا عوض نمیکنم
_پس ببرشون
و دوباره اون موفق شد
بیرون بادیگارد منتظرم بود که برسونتم
اما اکه احتمال یک درصد اون مرد بیاد و بخواد با من صحبت کنهه!!؟
بیرون رفتم بتی و بادیگارد پشت سرم اومدن
قصد بتی همراهی کردنم بود ولی
من که میدونم چرا بادیگارده پشت سرم میاد
از پله ها پایین رفتم
راننده ماشین درو برام باز کرد
نشستم داخل ماشین راننده از اون طرف ماشین رفت تا سوار بشه اما من همون موقع پیاده شدم و فرار کردم
بتی تا دید جیغ کشید
~خانم دوباره فرار نکنید خواهش میکنم اتفاقی براتون می افته
درحال فرار یه دقیقه وایستادم و به بتی نگاه کردم
+دوباره گفتی خانم؟
~ببخشید میونگ خانم
درست نشد
خندیدم و بادست بوس براش فرستادام راننده پشت سرم بود با کلی بادیگارد دیگه
یه دونه بادیگارد چاق جلوم
از اونجایی که نمی تونست بدوعه سریع در رفتم که یهو ماشین مشکی لوکس جونگکوک.....
༺༈༺༼༻༻★☆٭★☆٭★☆٭★☆٭★☆٭٭★༺༈ད༻
Part: 59
کیفمو برداشتم وقتی از اتاق میخواستم بیام بیرون مثل همیشه بتی با کلی غذا منتظرم بود
حالا هی من قسم که نمی خوام هی اون قسم که ببر بخور
+بتی بخدا پول تو کیفمه میرم میخرمم
_یعنی خوراکی های بیرونی از خوراکی هایی که من درست میکنم بهترهه؟
و دوباره اشک تو چشماش جمع شد
+نه نه اینطوری نیست من غذاهای تورو با بهترین غذای دنیا عوض نمیکنم
_پس ببرشون
و دوباره اون موفق شد
بیرون بادیگارد منتظرم بود که برسونتم
اما اکه احتمال یک درصد اون مرد بیاد و بخواد با من صحبت کنهه!!؟
بیرون رفتم بتی و بادیگارد پشت سرم اومدن
قصد بتی همراهی کردنم بود ولی
من که میدونم چرا بادیگارده پشت سرم میاد
از پله ها پایین رفتم
راننده ماشین درو برام باز کرد
نشستم داخل ماشین راننده از اون طرف ماشین رفت تا سوار بشه اما من همون موقع پیاده شدم و فرار کردم
بتی تا دید جیغ کشید
~خانم دوباره فرار نکنید خواهش میکنم اتفاقی براتون می افته
درحال فرار یه دقیقه وایستادم و به بتی نگاه کردم
+دوباره گفتی خانم؟
~ببخشید میونگ خانم
درست نشد
خندیدم و بادست بوس براش فرستادام راننده پشت سرم بود با کلی بادیگارد دیگه
یه دونه بادیگارد چاق جلوم
از اونجایی که نمی تونست بدوعه سریع در رفتم که یهو ماشین مشکی لوکس جونگکوک.....
༺༈༺༼༻༻★☆٭★☆٭★☆٭★☆٭★☆٭٭★༺༈ད༻
- ۱.۸k
- ۱۵ شهریور ۱۴۰۴
دیدگاه ها (۰)
در حال بارگزاری
خطا در دریافت مطلب های مرتبط