تبدیل
تبدیل
پارت ۷
دستش و به سمتم دراز کرد که لبخندی زدم و دستم رو داخل دستای گرمش گزاشتم و باهم به سمت کسایی که میرقصیدن رفتیم
این رقص رو از بچگی یاد گرفتم یعنی توی خانواده ما اجبار بود
دستام رو دور گردن تهیونگ گزاشتم و شروع به رقصیدن کردیم
اواسط اهنگ بود که پارتنر ها عوض شد و من توی آغوش مرد دیگه ای رفتم
عطر تلخی که داشت خیلی آشنا بود
با احساس نفس های گرمی در نزدیکی لاله گوشم ترسی به سراغم اومد
کوک: یادت رفته توی این جشن تو نامزد منی؟
با عصبانیت و ناراحتی نفسم و توی گردنش خالی کردم و با حرص غریدم
ا.ت: اما تو من و دک کردی و رفتی با کس دیگه ای . انتظار داشتی بشینم و مثه مترسک منتظرت باشم؟
کوک: هه انگار بانو زبون باز کرده
ا.ت: من زبون داشتم ولی میدونم کجا و چطوری ازش استفاده کنم
همینطور داشتم براش غر میزدم که متوجه شدم اطرافمون خالی از آدمه و همه گوشه ای ایستادن و ما رو تماشا میکنن
بعد از چند ثانیه اهنگ به پایان رسید که صدای جمعیت بلند شد
جمعیت: ببوسش ببوسش
با چشمایه گرد به کوک نگاه کردم و تا خواستم حرف بزنم صدام توی گلوم خفه شد و گرمایی زیاد وجودم و گرفت
با چشمایه گرد به کوک که چشماش و بسته بود و میبوسیدم نگاه کردم که با گازی که از لب پایینم گرفت فهمیدم نباید زایه بازی دربیارم پس شروع کردم به همراهیش
و چشمام و بستم
جمعیت رو بیرون راهنمایی کردیم که با خستگی به دیوار تکیه زدم
و به کوک و پدر مادرش نگاه کردم که داشتن صحبت میکردن
میتونستم بفهمم که کوک اعصبانیه و کمی هم مسته پس به سمتشون قدم برداشتم
تا خواستم به سمتشون برم سرگیجه سنگینی سراغم اومد که باعث شد جیغ بلندی از درد بکشم و بعد پخش زمین شم
راوی
چه اتفاقی داشت می افتاد؟
ولیعهد و پدر مادرش با صدای فریاد دخترک به سمتش دویدند
چه خبر بود؟
کیم تهیونگ کی بود؟
پادشاه و ملکه درباره چه چیزی صحبت میکردند که ولیعهد اعصبانی بود؟
چرا دختر بی هوش شد؟
شرطا
۲۰ لایک
۲۵کامنت
پارت ۷
دستش و به سمتم دراز کرد که لبخندی زدم و دستم رو داخل دستای گرمش گزاشتم و باهم به سمت کسایی که میرقصیدن رفتیم
این رقص رو از بچگی یاد گرفتم یعنی توی خانواده ما اجبار بود
دستام رو دور گردن تهیونگ گزاشتم و شروع به رقصیدن کردیم
اواسط اهنگ بود که پارتنر ها عوض شد و من توی آغوش مرد دیگه ای رفتم
عطر تلخی که داشت خیلی آشنا بود
با احساس نفس های گرمی در نزدیکی لاله گوشم ترسی به سراغم اومد
کوک: یادت رفته توی این جشن تو نامزد منی؟
با عصبانیت و ناراحتی نفسم و توی گردنش خالی کردم و با حرص غریدم
ا.ت: اما تو من و دک کردی و رفتی با کس دیگه ای . انتظار داشتی بشینم و مثه مترسک منتظرت باشم؟
کوک: هه انگار بانو زبون باز کرده
ا.ت: من زبون داشتم ولی میدونم کجا و چطوری ازش استفاده کنم
همینطور داشتم براش غر میزدم که متوجه شدم اطرافمون خالی از آدمه و همه گوشه ای ایستادن و ما رو تماشا میکنن
بعد از چند ثانیه اهنگ به پایان رسید که صدای جمعیت بلند شد
جمعیت: ببوسش ببوسش
با چشمایه گرد به کوک نگاه کردم و تا خواستم حرف بزنم صدام توی گلوم خفه شد و گرمایی زیاد وجودم و گرفت
با چشمایه گرد به کوک که چشماش و بسته بود و میبوسیدم نگاه کردم که با گازی که از لب پایینم گرفت فهمیدم نباید زایه بازی دربیارم پس شروع کردم به همراهیش
و چشمام و بستم
جمعیت رو بیرون راهنمایی کردیم که با خستگی به دیوار تکیه زدم
و به کوک و پدر مادرش نگاه کردم که داشتن صحبت میکردن
میتونستم بفهمم که کوک اعصبانیه و کمی هم مسته پس به سمتشون قدم برداشتم
تا خواستم به سمتشون برم سرگیجه سنگینی سراغم اومد که باعث شد جیغ بلندی از درد بکشم و بعد پخش زمین شم
راوی
چه اتفاقی داشت می افتاد؟
ولیعهد و پدر مادرش با صدای فریاد دخترک به سمتش دویدند
چه خبر بود؟
کیم تهیونگ کی بود؟
پادشاه و ملکه درباره چه چیزی صحبت میکردند که ولیعهد اعصبانی بود؟
چرا دختر بی هوش شد؟
شرطا
۲۰ لایک
۲۵کامنت
۷.۴k
۱۰ اردیبهشت ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۲۶)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.