قهرمان های من

P:6
که صدای جیغ جیغ های یوجی بلند شد
یوجی : بیا درو باز کن ا/ت بیا رو باز کن بخدا دستم بهت برسه میکشتمتتتت
+عه عه حالا اینکارا چیه اومدم بابا
با آروم ترین شکل ممکن رفتم درو باز کنم مثله خرس های تنبل 😂😂
یوجی: بدووو بخدا اگه زود باز نکنی ب کوک میگم روش کراش داری
+گوه خوردم اومدم
مثه برق گرفته ها رفتم درو باز کردم
یوجی اومد بیرون و پوکر نگام کرد🗿🗿
+چیه
یوجی : هچی راستی امروز باید بریم خوابگاه کراشت و رفیقاش
+اولا میدونم دوما خفه شو و بخدا اگه رفتیم و سوتی دادی میکشمت
یوجی : باشه بابا حرص برای چ......
یوجی داشتم حرف می‌زد ک یهو صدای آژیر آتیش اومد
+ و یوجی با هم :  ن غذا سوخت‌تتت
باهم دیگه دویدیم سمت آشپز خونه و من زیرش رو خاموش کردم
به یوجی ی نگا کردم دیدم ی جوری نگام میکنه
+چته ؟
یوجی : هچی پول قابلمه رو از آقای کراشت بگیر چون راجب اون حرف میزدی توی خیالتت با آقای جئون غرق شدی غذات یادت رف 😂😂
+یاااا خیلی کثافتی
یوجی : نظر لطفته
+زود باش یه چیزی کوفت کنیم
یوجی: باشه ، تو بشین من ی چیزی درست میکنم
+اکی
ویو یوجی
رفتم سر یخچال و ..........
دیدگاه ها (۱)

قهرمان های من

قهرمان های من

عضو هشتم

قهرمان های من

رمان بغلی من پارت ۶۳دیانا: آره ارسلان: حالا من از حرفی که او...

نام فیک:عشق مخفیPart: 22ویو جیمین*توی ماشین نشسته بودم که دی...

نام فیک: عشق مخفیPart: 37ویو ات*رفتم توی اتاقمو درو بستمو پش...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط