قهرمان های من

P:5
(دو هفته بعد )
ویو یوجی
توی این چند روز من ا/ت رو تنهاش نزاشتم و همش پیشش بود و شبا هم توی اتاق مهمان توی خونش ک بغل اتاقش بود میخوابیدم ، اون پیش اعضای گروه خودمون و بی‌تی‌اس خودش رو شاد نشون میده ولی شبا با گریه می‌خوابه.
خیلی از فن گرل ها بهش هیت میدن و میگن تو خیلی ب.چ ولی همه ی ما داریم سعی می‌کنیم پیشش باشیم تا کاری دست خودش نده و سعی می‌کنیم پشتش باشیم .
ویو کوک
واو خیلی دختر خوش خنده ایه توی این دو هفته صمیمی شدیم همه با هم خیلی آدم های خوبین
امروز هم ب خوابگاه ما دعوت بودن خیلی وقت بود نرفته بودیم خوابگاه پس از صب زود اومدیم و مشغول ب تمیز کردن خونه شدیم .
ویو ا/ت
مثله همیشه پاشدم چشام ب خاطر شب قبلش پوف کرده بود ، رفتم wc و ی آبی و صورتم زدم و کارای مربوطه رو انجام دادم ، اومدم بیرون ک با قیافه در هم رفته و صورت مثه جن یوجی رو ب رو شدم
+خوبی یوجی؟(با نگرانی)
یوجی هلم داد و دویید رف توی wc و داد زد
یوجی: پد.صگ معلومه ی ساعت این چیکار می‌کردی نزدیک بود دشوریم بریزه
+عه ببشید (با صدایی ک هر لحظه از خنده منفجر میشه)
یوجی : کوف زهر درد همه دونسنگ دارن ما هم داریم ب اونی و بزرگتر میخندی بی ادب من تورو ادب میکنم
+نمیتونی
و درو از پشت قفل کردم یوجی متوجه نشد و اَدام رو اورد منم رفتم توی آشپز خونه و مشغول پختن صبحانه شدم ک صدای..........
شرایط: ۱۵ تا لایک ۲۰ تا کامنت
دیدگاه ها (۲۶)

عضو هشتم

قهرمان های من

قهرمان های من

قهرمان های من

"سرنوشت "p,18...ویو کوک ۵ ساعت بعد ساعت ۱ ظهر *.ا/ت روی صندل...

پارت ۷۷ فیک ازدواج مافیایی

عضو هشتم پارت۴ویو شوگا وقتی که به در خونه رسیدم می خواستم ا...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط