فیک همکلاسی من
پارت ۴
+مامان من باید برم پیش رزا
پ.زود برگرد
+باشه
با رزا رفتیم بار و کلی مست کریم با ماشین رزا داشتیم میرفتیم که پلیس جلومون رو گرفت
پلیس. شما اجازه رانندگی وقتی مست ی
+چقدر خوشتیپی
@شماره میدی
پلیس.بچه دبیرستانی هستید زنگ بزنید پدر تون
+به پدرم زنگ میزنم میگم میخوای بیای خاستگاری
پلیس.زنگ بزن به پدرت و گوشی رو بده من
+بیا
پلیس.الو
پ.بفرماید
پلیس.تشیف بیارید اداره پلیس
پ.چرا
پلیس .ایشون وقتی مست بودن رانندگی کردن
پ.آها الان خودم رو میرسونم
قطع کرد
م.چی شده
پ.ماری رو گرفتن به خاطر این که مست بوده رانندگی کرده
پ.ته،کوک،آقای مین،یونگی شما هم بیاید بریم
رسیدن اداره پلیس
+سلام(مست)
پ.مگه نگفتم زود بیا خونه
+چقدر حرف میزنی
رفت دستش رو دور گردن ته اندازه
+افتخار دوستی میدید
کوک.کسی با برادر خودش لاس میزنه
پلیس. .........انقدر جریمه اید
پ.حتما
رفتن خونه
+سلااااام
م.تو درباره مست کردی
+هییییی
ماری رفت روی پای یونگی نشست
+سلام
یونگی ت.ح.ر.ی.ک شده
_بلندشو
پ.یاااا ماری چی کار میکنی
+ولم کنید
ته و کوک ماری رو گرفتن و بردن تو اتاقشپارت
_تحریک شده بودم نمیدونستم چی کار کنم که یک دفعه مامان ماری گفت
م.خوب کوک و ته دارن میرن پاریس و ما هم باید بریم ایتالیا و ماری و یونگی باید پیش هم بمونند
_کی میرید
م.الان
_اوکی
بعد از اینکه رفتند
#فیک
+مامان من باید برم پیش رزا
پ.زود برگرد
+باشه
با رزا رفتیم بار و کلی مست کریم با ماشین رزا داشتیم میرفتیم که پلیس جلومون رو گرفت
پلیس. شما اجازه رانندگی وقتی مست ی
+چقدر خوشتیپی
@شماره میدی
پلیس.بچه دبیرستانی هستید زنگ بزنید پدر تون
+به پدرم زنگ میزنم میگم میخوای بیای خاستگاری
پلیس.زنگ بزن به پدرت و گوشی رو بده من
+بیا
پلیس.الو
پ.بفرماید
پلیس.تشیف بیارید اداره پلیس
پ.چرا
پلیس .ایشون وقتی مست بودن رانندگی کردن
پ.آها الان خودم رو میرسونم
قطع کرد
م.چی شده
پ.ماری رو گرفتن به خاطر این که مست بوده رانندگی کرده
پ.ته،کوک،آقای مین،یونگی شما هم بیاید بریم
رسیدن اداره پلیس
+سلام(مست)
پ.مگه نگفتم زود بیا خونه
+چقدر حرف میزنی
رفت دستش رو دور گردن ته اندازه
+افتخار دوستی میدید
کوک.کسی با برادر خودش لاس میزنه
پلیس. .........انقدر جریمه اید
پ.حتما
رفتن خونه
+سلااااام
م.تو درباره مست کردی
+هییییی
ماری رفت روی پای یونگی نشست
+سلام
یونگی ت.ح.ر.ی.ک شده
_بلندشو
پ.یاااا ماری چی کار میکنی
+ولم کنید
ته و کوک ماری رو گرفتن و بردن تو اتاقشپارت
_تحریک شده بودم نمیدونستم چی کار کنم که یک دفعه مامان ماری گفت
م.خوب کوک و ته دارن میرن پاریس و ما هم باید بریم ایتالیا و ماری و یونگی باید پیش هم بمونند
_کی میرید
م.الان
_اوکی
بعد از اینکه رفتند
#فیک
۱۰.۶k
۲۶ بهمن ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۱)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.