رفت عمرم در سر سودای دل

رفت عمرم در سر سودای دل
وز غم دل نیستم پروای دل

دل به قصد جان من برخاسته
من نشسته تا چه باشد رای دل

#مولانا
دیدگاه ها (۷)

عشق را همواره با دیوانگی پیوند هاست...

قرار بود #اول_زمستان شال گردنی که برایم بافته‌ی را دور گردنم...

به یادت به کافه قدیمی سری زدمگوشه کافههمان جای همیشگی اتاز ف...

دلم هوای غزل کرده استهوای زمزمه در یک اتاق دربستهکه رمز هیچ ...

...جانا ز فراق تو این محنت جان تا کیدل در غم عشق تو رسوای جه...

از هزاران یک نفر اهل دل اند # ما بقی تندیسی از آب و گل اندمح...

بیـــــمار توام ، روی توام درمـانستجان داروی عاشـــقان رخ جا...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط