فیک عشق های وحشی ...

ویو ات :

زینگگگگگ ات : اههه لعنتی باید بلند شم *-*

ویو نویسنده : ات رفت سرویس تا کارای لازمو کنه

ویو ات تو دستشویی :

ات جلو اینه : اخه چرا باید ساعت هفت صبح بلند شیم . واقعا کی حال داره این موقع صبح بلند شه

یعنی من ریدم به اموزش پرورش با این انتخاب ساعت مدرسه

ویو نویسنده : ات کارای لازمو میکنه و لباس فرمه مدرسه رو میپوشم و میره به اشپزخونه

ات : اومم خیلی گشنمه یه تست فرانسوی سریع درست میکنم که مدرسمم دیر نشه

ات : صبحونمو درست کردم دیگه وقت ندارم صبحونمو بخورم پس تو راه مدرسه میخورم

ویو نویسنده : ات بعد از حاضر شدن میره مدرسه چون خونش نزدیک مدرسه هست پیاده میره

ویو ات تو راه مدرسه

ات : یسس خیلی گوشنمه حالا میتونم غذامو بخورم

ات : اوممم خوش مزست فکر نمیکردم بعد از عوض کردن مدرسم بتونم دوباره غذا های خوشمزه بخورم

ات : حالا که حرف از مدرسه شد باید بگم که خیلی برا مدرسه جدید استرس دارم

ات : یعنی ممکنه که کسی از من خوشش نیاد

ات : اگه کسی از من خوشش نیاد دیگه قرار نیست دوستی هم داشته باشم اینطوری باید کل سال

تحصیلی رو تنها باشم واقعا دلم نمیخواد دوباره اتفاق های سال پیش برام بیوفته

ات : هییی بستهه انقدر فکر منفی نکن باید خوش ببین باشم

ویو ات : لعنتی رسیدم مدرسه

اهه لعنتی خلییی استرس دارم *-*
دیدگاه ها (۰)

فیک عشق های وحشی پارت «۲»

فیک کوک دختر کوچولوی من پارت ۲۵

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط