ملکه قلب یخیم(پارت 19)
دیانا:ارسلان من بچه ی خودم رو کشتم
ارسلان:ولی تو نکشتی
دیانا:چرا خودم کشتمش
ارسلان:دیانا نه
دیانا:چرا
ارسلان:من بخاطر بچه با تو ازدواج نکرده ام من بخاطر خودت باهات ازدواج کردم،من عاشق تو شده بودم
تو تمام چیزی هستی که من میخوام.وجودت برام آرامشه
دیانا:ارسلان میشه بغلت کنم
ارسلان:بیا بغلم
.
ارسلان:اشکاتو پاک کن بریم پیش بچه ها
.
پانیذ:سلام عشکممم
دیانا:سلام
عسل:ساعت خواب
دیانا:🤭
نیکا:آتوسا و امیر نمیان
ارسلان:گفتن میان
پانیذ:پس مهراب و مهشاد
ارسلان:گفتن شب میان
..شب..
آتوسا:بچه ها نظرتون چیه یه پارتی دوستانه بگیریم
نیکا:نظرت عالیه
دیانا:به نظر من که آره
پانیذ:پس پاشیم که آماده کنیم
عسل:مهشاد مسیج داده که نزدیکن
پانیذ:پس ما پاشیم که شروع کنیم
.بعد از رسیدن مهشاد و مهراب..
ارسلان:ولی تو نکشتی
دیانا:چرا خودم کشتمش
ارسلان:دیانا نه
دیانا:چرا
ارسلان:من بخاطر بچه با تو ازدواج نکرده ام من بخاطر خودت باهات ازدواج کردم،من عاشق تو شده بودم
تو تمام چیزی هستی که من میخوام.وجودت برام آرامشه
دیانا:ارسلان میشه بغلت کنم
ارسلان:بیا بغلم
.
ارسلان:اشکاتو پاک کن بریم پیش بچه ها
.
پانیذ:سلام عشکممم
دیانا:سلام
عسل:ساعت خواب
دیانا:🤭
نیکا:آتوسا و امیر نمیان
ارسلان:گفتن میان
پانیذ:پس مهراب و مهشاد
ارسلان:گفتن شب میان
..شب..
آتوسا:بچه ها نظرتون چیه یه پارتی دوستانه بگیریم
نیکا:نظرت عالیه
دیانا:به نظر من که آره
پانیذ:پس پاشیم که آماده کنیم
عسل:مهشاد مسیج داده که نزدیکن
پانیذ:پس ما پاشیم که شروع کنیم
.بعد از رسیدن مهشاد و مهراب..
۴.۶k
۱۲ فروردین ۱۴۰۳
دیدگاه ها
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.