پارت پنجم سناریو
پارت پنجم سناریو
---------------------------
پسره وقتی کوک رو دید ترسید
کوک اومد یمت پسره با مشت زد تو دلش
کوک: چا گوهی داشتی میخوردی ها؟؟
پسره : ....
کوک یدونه دیگه محکم زد تو دلش و گفت : چیه لال شدی
پسره: و..و..و..ولم .ککن
کوک به حرف پسره خندید و وقتی به دوست های پسره نگاه کرد دید که همشون ترسیدن و رفتن عقب
پسره رو ول کرد و رفت سمت ات
- ات حالت خوبه؟
+ آره ...اره خوبم
کوک ات رو بلند کرد و برد پیش دکتر دبیرستان
آقای دکتر !
+ چی شده کوک ؟
کوک در حالی که نفس نفس میزد گفت: ات..ات حالش..حالش خوب نیست
+ خب بزارم روی تخت نگران نباش
اگه میشه بیرون وایسید که حالش خوب شد صدات کنم بیای ببینیش
- باش حتما
کوک خیلی نگران بود و یواشکی پشت پنجره داشت ات و دکتر رو نگاه میکرد که دکتر داشت دور کمر ات رو پاند پیچی میکرد
وقتی دکتر واسش سروم وصل کرد دکتر از جتش پا شد و رفت پیش کوک
کوک گفت : چیشد آقای دکتر حالش خوبه؟؟؟
دکتر داشت به نگرانی کوک میخندید : نگران نباش حالش خوبه میتونی بری ببینیش
کوک رفت پیش ات
- ات حالت خوبه ( با حالت نگرانی)
+ خوبم کوک راستی تو چرا از من دفاع کردی وقتی که اونا داشتن بهم زور میگفتن آخه فکر میکردی من روت رنگ پاشیدم
- چی من من رو ببخش آخه فکر میکردم تو ریختی ولی متوجه شدم تو نبودی واقعا ببخشید
وقتی سروم ات تموم شد هر دوتاشون تصمیم گرفتن از اونجا برم بیرون
مایل به پارت شیشم؟
---------------------------
پسره وقتی کوک رو دید ترسید
کوک اومد یمت پسره با مشت زد تو دلش
کوک: چا گوهی داشتی میخوردی ها؟؟
پسره : ....
کوک یدونه دیگه محکم زد تو دلش و گفت : چیه لال شدی
پسره: و..و..و..ولم .ککن
کوک به حرف پسره خندید و وقتی به دوست های پسره نگاه کرد دید که همشون ترسیدن و رفتن عقب
پسره رو ول کرد و رفت سمت ات
- ات حالت خوبه؟
+ آره ...اره خوبم
کوک ات رو بلند کرد و برد پیش دکتر دبیرستان
آقای دکتر !
+ چی شده کوک ؟
کوک در حالی که نفس نفس میزد گفت: ات..ات حالش..حالش خوب نیست
+ خب بزارم روی تخت نگران نباش
اگه میشه بیرون وایسید که حالش خوب شد صدات کنم بیای ببینیش
- باش حتما
کوک خیلی نگران بود و یواشکی پشت پنجره داشت ات و دکتر رو نگاه میکرد که دکتر داشت دور کمر ات رو پاند پیچی میکرد
وقتی دکتر واسش سروم وصل کرد دکتر از جتش پا شد و رفت پیش کوک
کوک گفت : چیشد آقای دکتر حالش خوبه؟؟؟
دکتر داشت به نگرانی کوک میخندید : نگران نباش حالش خوبه میتونی بری ببینیش
کوک رفت پیش ات
- ات حالت خوبه ( با حالت نگرانی)
+ خوبم کوک راستی تو چرا از من دفاع کردی وقتی که اونا داشتن بهم زور میگفتن آخه فکر میکردی من روت رنگ پاشیدم
- چی من من رو ببخش آخه فکر میکردم تو ریختی ولی متوجه شدم تو نبودی واقعا ببخشید
وقتی سروم ات تموم شد هر دوتاشون تصمیم گرفتن از اونجا برم بیرون
مایل به پارت شیشم؟
- ۶.۱k
- ۲۲ بهمن ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۱)
در حال بارگزاری
خطا در دریافت مطلب های مرتبط